شش اشتباه رایج در تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال یکی از مرسوم‌ترین روش‌های تحلیل و بخشی جدایی‌ناپذیر از پیش‌بینی بازارهای مالی است و زندگی مالی سرمایه‌گذاران بسیاری را دگرگون کرده است. با وجود اینکه یادگیری تحلیل تکنیکال به هیچ عنوان کار دشواری نیست و اغلب افراد به سرعت با این تحلیل آشنا شده و از آن استفاده می‌کنند اما درک جامع و هنر استفاده صحیح از تحلیل تکنیکال به هیچ عنوان کار هر کسی نیست. در ادامه می‌توانید با رایج‌ترین اشتباهاتی که افراد در استفاده از تحلیل تکنیکال مرتکب می‌شوند آشنا شده و از آن‌ها دوری کنید. 

خطای اول؛ عدم جلوگیری از ضرر و زیان

همه ما ضرب‌المثل “جلوی ضرر را از هر جا که بگیری، منفعت است” را شنیده‌ایم و معنای آن را درک کرده‌ایم. اما زمانی که بحث بازارهای مالی در میان است عمل کردن به “جلوی ضرر را گرفتن” کمی دشوار می‌شود. محاسبه صحیح حد ضرر و یا به طور کلی استفاده از حد ضرر یا Stop Loss تأثیر بسیار زیادی در کاهش ضرر معامله‌گران خواهد داشت و این مسئله بسیار مهمی است که اغلب ایرانیان از آن چشم‌پوشی می کنند. 

شاید پس از ورود به بازارهای مالی افراد زیادی فراموش کنند که نخستین هدف در معامله کسب سود نیست. بلکه از دست ندادن دارایی اولیه‌ای است که می‌خواهید از آن سود ببرید. این موضوع آن‌قدر مهم است که نقل‌قولی معروف از ادوارد سیکوتا “Ed Seykota” بارها در میان تریدرها یادآوری می‌شود:

عنصر اصلی تجارت موفق سه قانون است: ۱- جلوی ضرر را بگیر ۲- جلوی ضرر را بگیر ۳- جلوی ضرر را بگیر. اگر می‌خواهید در دنیای معامله‌گری دوام بیاورید، این قوانین را آویزه گوش خود کنید.

خطای دوم؛ بیش فعالی در بازار یا Overtrading

شاید به عنوان یک تریدر فکر کنید که هر چه بیشتر تحلیل کنید و سیگنال‌های بیشتری برای ورود و خروج پیدا کنید و در ادامه تعداد معاملات خود را افزایش دهید، سود بیشتری خواهید برد ولی فراموش کنید که افراط در هر جایی اشتباه است. حتی اینجا!

واقعیت این است که در برخی مواقع بهترین کار، هیچ کاری نکردن است. دانستن این مسئله علاوه بر زندگی در بازارهای مالی و ارزهای دیجیتال نیز کاربرد دارد. 

علاوه بر این تعداد معاملات و تحلیل‌های بیشتر، تمرکز و آرامش را از معامله‌گر می‌رباید و درصد تصمیمات اشتباه را به صورت معنی‌داری افزایش می‌دهد.

شاید باورکردنی نباشد ولی بسیاری از معامله‌گران موفق شاید در سال تنها به‌اندازه انگشتان یک دست وارد معامله شوند ولی همچنان به نتیجه دلخواه برسند. فراموش نکنید که معامله‌گران موافق صبورند و همیشه تلاش می‌کنند تا ذهنشان را از مشغولیت‌های روزمره رها کرده و خارج از فشار بازار برای دست زدن به هر اقدامی، تصمیم می‌گیرند. حتی اگر این تصمیم دست روی دست گذاشتن باشد. 

خطای سوم؛ معاملات انتقامی

شاید ایده معاملات انتقامی خیلی به نظر بچگانه برسد ولی بد نیست بدانید که اغلب فعالین حوزه ترید دست به این کار زده‌اند. این اشتباه و نتیجه‌گیری نادرست حاصل از مجموعه تصمیمات اشتباهی است که در شرایط روحی غیرطبیعی برای معامله‌گران رخ می‌دهد. 

ممکن است پیش‌بینی‌های شما برای یک دوره به خوبی جواب بدهد، پس شما به آن‌ها اعتماد می‌کنید. حالا اگر همان پیش‌بینی‌ها ناگهان دیگر جواب ندهند چه؟ غافلگیری ناشی از اعتماد بیش از حد معامله‌گران به پیش‌بینی‌های خود عامل اصلی این اشتباه است.

باید پذیرفت که بازار همیشه بر اساس تحلیل‌های شما پیش نمی‌رود و گاهی ممکن است کنترل اوضاع از دست افراد خارج شود. بر اساس تجربه بسیاری، زمانی که بازار روی بدش را به معامله‌گر نشان دهد، زنجیره‌ای از اتفاقات ناخوشایند به دنبال یکدیگر رخ خواهند داد تا تحلیل‌ها یکی پس از دیگری مردود شوند. 

در این شرایط تصمیم‌گیری برای معامله‌گر دشوارتر و پرهزینه‌تر خواهد بود و در اینجاست که خطای معامله‌گر یعنی معاملات انتقامی، رخ می‌دهد. او برای جبران ضررها این بار به نحوی احساسی وارد معاملات جدید شده تا خسارت‌های قبلی را در کوتاه‌ترین زمان ممکنه جبران کند و نتیجه این هم از ابتدا مشخص است. اشتباهات و ضررهای بیشتر! 

برای جلوگیری از این اشتباه تنها کافی است که به خاطر آورید پشت هر معامله خوب و سودآور، ساعت‌ها برنامه‌ریزی، بررسی و استدلال‌های منطقی وجود داشته است و شما هیچ چیزی را بدون زحمت به دست نیاوردید و از طرفی دیگر فراموش نکنید که روزگار همیشه بر یک قرار نمی‌ماند. 

خطای چهارم؛ مقاومت در برابر تغییر تصورات قبلی

معمولاً معامله‌گران، به صورت سلیقه‌ای با برخی بازارها یا حتی برخی ارزهای دیجیتال برخورد می‌کنند اما موضوع به اینجا ختم نمی‌شود. آن‌ها ممکن است حتی در برابر متدها و شاخص‌ها این سلیقه را به خرج دهند و ترجیح دهند که حتی در یک بازار جدید از آموزه‌های گذشته و متدهایی که در بازار قبلی نتیجه داده است، استفاده کنند. به همین خاطر در برابر یادگیری و امتحان سایر متدها مقاومت می کنند. 

واقعیت این است که  همیشه یک استراتژی یا متد خاص در بازارهای مالی متفاوت جواب نمی‌دهد. اینکه چون در گذشته با کمک چند شاخص محدود و یا یک متد خاص سود کرده‌اید دلیل کافی برای نتیجه‌بخش بودن آن‌ها در تمامی بازارها نیست. به همین خاطر بسیاری از افراد که در مواجهه با بازار ارزهای دیجیتال مشابه سایر بازارها عمل می کنند، به سرعت با شکست مواجه می‌شوند. 

خطای پنجم؛ نتیجه تحلیل تکنیکال حتمی است!

فراموش نکنید که تحلیل تکنیکال چیزی بیشتر از یک پیش‌بینی نیست و لزوماً همیشه جواب نمی‌دهد. بازار متأثر از اتفاقات و رویدادهای متعدد روزانه است و مدام ممکن است تغییر جهت داده و از مسیر پیش‌بینی‌شده منحرف شود و تحلیل تکنیکال در این شرایط نمی‌تواند حرف چندانی برای گفتن داشته باشد. 

یک معامله‌گر کار بلد همیشه اخبار و اطلاعات صحیح را دنبال می‌کند و مهم‌ترین وقایع مؤثر بر بازار را دنبال می‌کند و در کنار تحلیل تکنیکال برنامه‌ای از پیش تعیین شده برای مدیریت ریسک سبد خود در نظر دارد و بر اساس همین، عاقلانه‌ترین تصمیمی را که شاید برخلاف نتیجه تحلیل تکنیکال باشد، می‌گیرد. 

خطای ششم؛ اتکا به تحلیل‌های دیگران

یکی دیگر از بخش‌های روانی تحلیل تکنیکال ثبات در تصمیم‌گیری‌ها و اعتمادبه‌نفس است. بسیاری از معامله‌گران پس از به دست آوردن نتیجه روزانه تحلیل به سراغ نظرات و آرای دیگران می‌رود. این به‌خودی‌خود خیلی طبیعی و خالی از مشکل است. مشکل زمانی به وجود می‌آید که شما به عنوان یک معامله‌گر تحلیل دیگری را نسبت به تحلیل خود در اولویت قرار دهید و اعتمادبه‌نفس کافی برای عمل به دست آورد خودتان را نداشته باشید. 

تحلیل تکنیکال یک هنر است. به همین خاطر لزوماً برای همه تحلیل‌گران یکسان نخواهد بود. نتیجه تحلیل تکنیکال موفق‌ترین تریدرها نیز ممکن است با یکدیگر در تعارض باشد. باید پذیرفت که هر شخص از دید خود به تحلیل مشغول می‌شود و روحیات تحلیل‌گر بر نتایج به نحوی عجیب تأثیر مستقیم دارد. افراد سردرگم و بی اعتمادبه‌نفس مدام در تحلیل‌های دیگران غرق ‌شده و اغلب بدترین تصمیم‌ها را برای سرمایه خود می‌گیرند. پس فراموش نکنید که به تحلیل خود اعتماد داشته باشید مگر اینکه خلافش اثبات شود و نظر هیچ‌کسی حتی موفق‌ترین افراد بر نظر شما مقدم نیست. 

سخن پایانی

همان‌طور که گفتیم تحلیل تکنیکال هنری است که اگر به درستی آموخته شده باشد و مورد استفاده قرار بگیرد می‌تواند زندگی مالی هر معامله‌گری را دگرگون کند. به دست آوردن مهارت در این علم به هیچ عنوان امری یک شبه نیست و به تلاش شبانه‌روزی، مطالعه مداوم و اشتیاق بی‌پایان برای یادگیری موضوعات جدید نیاز دارد. 

فراموش نکنید که معامله‌گری هم درست مانند هر حرفه دیگر به ویژگی‌های شخصی متعددی نیاز دارد و مناسب افرادی است که همیشه برای شرایط پیش‌بینی‌نشده برنامه دارند و در شرایط حساس و پرفشار تسلیم و غافلگیر نمی‌شوند. افرادی که می‌توانند احساسات خود را کنترل کرده و از تصمیم‌های احساسی در این بازار دوری کنند و علاوه بر همه این‌ها همیشه به دنبال یادگیری و بهبود دانش خود در این زمینه هستند و تلاش می‌کنند تا از اشتباهات رایج ترید دیگران درس گرفته و حتی اگر قرار است اشتباه کنند، اشتباهات جدیدی را مرتکب شوند!

دیدگاهتان را بنویسید

logo-samandehi