در زمینه سفسطه نفاقآلود و موجسواری «محفل امنیتی اصلاحات» پیرو انتشار بیانیه پس از حوادث اخیر در کشور باید گفت که انگار نه انگار که اموال و داراییهای مردم و جان و جوانی حافظان امنیت در کف خیابان و در مواجهه با اوباش سازمانیافته و وابستگان به سازمان نفاق، پهلویچیهای خبیث و دولتهای متخاصم، قربانی تبعات عملکرد ضعیف و نابخردانه دولتی شد که همین امضاء کنندگان در سالهای ۹۲ و ۹۶ تمام قد برای انتخاب و ابقایش بسیج شدند و خود را «فدایی» آن خواندند.
حال کسانی منافقانه مدعی «بهبود وضع مردم» هستند که خروجی اندیشه و عمل آنان، روی کار آمدن چهرههایی چون «عباس آخوندی» شد که نه تنها طرحهایی عامالمنفعه چون «مسکن مهر» را مزخرف خواند و جلوی تکمیل و توسعه آن را گرفت، که حتی در دوران وزارت خود، آجری روی آجر نگذاشت و تازه راسا و شخصا جلوی تصمیمات مجلس برای دریافت مالیات از خانههای خالی ایستاد. انگار نه انگار که فشارهای اقتصادی امروز نتیجه سیاستهای منفعلانه، ضدتولید، وارداتمحور و ضدعدالتِ نولیبرالیستی بود که اعضای همین محفل در نشریات محفلی خود از قبیل «شهروند» و «مهرنامه» و روزنامه «شرق» و…سنگ ان را به سینه می زدند و تبلیغ می کردند و دولت کنونی، عصاره همان تفکرات است. رها کردن بازار، حذف یا بیاثرسازی مکانیسمهای کنترل قیمت با اتهامات و انگهای مسخرهای چون «سوسیالیستی» بودن، بیحسکردن ساختارهای نظارتی و بی تفاوتی نسبت به شکلگیری شبکههای فساد در دستگاههای اجرایی، نداشتن ابتکار عمل در حوزه اقتصاد و فقدان طرحهای کلان برای راهاندازی موتور اقتصاد، نگاه وارداتمحور، بیاعتماد به توان بومی و ملی و نامهربان با تولید، کمتوجهی به «عدالت توزیعی» و…همه و همه محصول شیفتگی کورکورانهی به سیاستهای نولیبرالیستی ترجمهای و تجویزی بود که پشتوانهی حمایتی جریان اصلاحات و همین محفل خاص را به صورت تمامقد پشت خود داشت.
انگار نه انگار که همینها بودند که سالها هر نوع اقدام جهت «محرومیتزدایی»، «عدالت اقتصادی» و کمک به محرومان را با انگ و اتهام «پوپولیستی بودن»، «صدقه دادن» به مردم، «تدلیس سیستماتیک» و ترهات «آدام اسمیتی» زیباکلاموار تخطئه میکردند. انگار نه انگار که بیژن زنگنه، مدیر مطلوب و تراز این افراد که «ژنرال» کابینهاش می خواندند، با مخالفت بیمنطق و جاهلانهی خود با طرح سهمیهبندی که به خوبی در سال ۸۹ اعمال شده بود و حذف آن، با تحمیل دهها میلیارد هزینه به کشور، امروز با اجرای پر حرف و حدیث همان طرح قدیمی (بدون نکات مثبت اجرای طرح در سال ۸۹)، بسیاری از مسایل اینروزها را رقم زد. باز هم برای چندمین بار تکرار می کنیم که بیژن زنگنه و عباس آخوندی (که از قضاء رفاقت دیرپایی هم دارند)، در سال ۸۸ به نمایندگی از سردمدار فتنه ۸۸، میرحسین موسوی، خواستار ابطال انتخابات و زیر پا گذاشتن آرای مردم بودند و حالا محصول عملکرد اینان، امروز به پای نظام نوشته میشود و همینها باز مدعی «وضعیت اقتصادی مردم» باشند و تازه در کمال «نفاق» خواستار مجازات قانونی با مهارکنندگان «منافقان مسلح فتنهگر» کف خیابان شوند.
حامیان داخلی جریان «نفاق»، که سالهاست از پشتوانهی آشوب خیابانی، با محوریت عناصر ایرانستیز و مدور بیگانه، به عنوان «برگ چانه زنی» و «تهدید نظام» استفاده می کنند، اینبار دیگر همهی ملاحظات و پردهپوشیهای منافقانه را کنار نهادند و بار دیگر، بدون این که کوچکترین اشارهای به نقش اشرار مسلح و سازمانیافته در فتنهگری کنند، خواستار مجازات حافظان نظم و امنیت کشور شدند تا پیوندهای مشکوک خود را (که عقبهای بیش از سه دهه و دستکم از زمان پرونده انفجار نخستوزیری دارد) از همیشه آشکارتر کنند.