از دیرباز شنیده ایم که امام علی(ع) از علمی اطلاع داشته اند به نام «علم جفر» که از طریق این علم توانسته اند از تمام مسائل عالم باخبر شوند.برای بررسی دقیق تر و پی بردن به چگونگی این علم،باید به پرسش های زیر پاسخ دهیم:
اولاً: آیا چنین علمی وجود داشته است،که فقط حضرت علی(ع) از آن مطّلع باشند؟
ثانیاً: اگر این علم وجود داشته است،از کجا به دست امام علی(ع) رسیده است؟
ثالثاً: آیا این علم تنها در اختیار امام علی(ع) بوده یا سایر امامان(ع) هم از آن مطّلع بودند.اینها سئوالاتی است که شاید ذهن میلیون ها شیعه را درگیر کرده باشد.به این سبب به این پرسش ها پرداخته و سعی می کنیم جواب های شایسته ای برای آنها بیابیم.
پاسخ: برای وقوفِ کامل بر این مسئله ضرورت دارد مطالب در ضمنِ چندین بندِ مجزّا توضیح داده شود:
– اسلام مرکّب از دو امر است:
الف:کتاب آسمانی «قرآن کریم» که محصول یک نزول است؛
ب: بخشی از کتاب های جفر که محصول یک عروج است.
قرآن کریم حدود ۶۳۰۰ آیه است و کتب موجود در جفر حدود ۱۰۴ کتاب.
بیان اجمالی معنای جفر
از آنجایی که معنای تفصیلی جفر بعداً خواهد آمد،در اینجا جهت آمادگی ذهنی خواننده ی محترم،به اجمال بیان می کنیم که جفر یعنی «پوست قوچ وحشی» که تمام کتب انبیای سابق و کتبی که با املای رسول خدا(ص) و دست خطّ شریف علیّ بن ابی طالب(ع) نوشته شده است،در این پوست نگهداری می شود.واژه ی جفر در فارسی به انبان و در آذری به تغارچه ترجمه شده است.اینکه شنیده می شود علی(ع) از علم جفر مطّلع بوده؛یعنی اینکه این علی(ع) و اولاد معصوم علی(ع) هستند که از محتوای کتب موجود در آن انبان (جفر) مطّلع هستند و به تفصیل در این باره توضیح داده خواهد شد.
تاکنون ۱۲ جلد کتاب تحت عنوان جفر در دسترس عموم قرار گرفته که غالباً دارای جداولی بسیار پیچیده اند و هر یک از این ۱۲ کتاب به عنوان جفر تلقّی شده است؛ولی مطمئنّاً هیچ ربطی به جفر علی(ع) ندارند.گرچه پاره ای از جداول می تواند در بین کتب موجود در جفر باشد؛امّا این کتاب ها مطمئنّاً جفر نیستند و قطعاً اطّلاع از پاره ای از رموز آن جداول،اطّلاع از جفر تلقّی نمی شود و اکنون جفر در محضر آقا امام عصر(عج) است.
لازم به ذکر است که دو علم دیگر وجود دارند،به نام علم حروف و علم اعداد و کسانی از این علوم اطلاع دارند و تا حدّی که از طریق این علوم شماره تلفن هر کس را که می خواهند کشف می کنند،ولی این علوم،علم جفر نیستند.
جایگاه جفر نزد اهل بیت(ع)
امام صادق(ع) فرمودند:
«در خانه ی ما مجموعه ای وجود دارد،با وجود آن ما اهل بیت(ع) به احدی از انسان ها احتیاج نداریم.این مردم جهان هستند که به شدّت به ما اهل بیت(ع)،به خاطر آن مجموعه نیاز جدّی دارند و در بین آن مجموعه،کتابی است با املای شخص رسول خدا(ص) و دست خطّ شریف علی(ع) که شامل صحیفه ای است که تمام حلال و حرام در آن بیان گردیده و مسائل را طوری روشن کرده است که شما اصحاب وارد منزل ما می شوید،بدون اینکه بدانید که ما اهل بیت(ع) می دانیم که شما به کدام دستور آن عمل کرده اید۱ یا عمل نکرده اید!!»
جفر؛ یک کتاب امنیتی
امام صادق(ع) در روایت دیگر فرمودند:
«اگر نبود اینکه قبلاً مطالب و مسائلی را لو دادید،کتابی را به شما می دادیم که با وجود آن و به برکت آن تا روز قیام امام عصر(ع) به احدی نیاز پیدا نمی کردید که مسئله ای را از او بپرسید».۲
جامعیّت محتوای کتب موجود در جفر
امام صادق(ع) خطاب به اصحاب خود فرمودند:
«وای به حالتان که نمی دانید جفر چیست؟ آن از نظر بزرگی و کوچکی یک پوست متوسط است که مربوط به یک قوچ (وحشی) می باشد.تمام آن پر است از املای رسول خدا(ص) از زبان خودش و بدون واسطه و دست خطّ علی(ع) است.هیچ حادثه ای یا شئی در جهان نیست که حکم آن در آنجا ذکر نشده باشد.حتّی دیه ی یک خراش کوچک».۳
جفر یا دستورالعمل حکومتی
امام باقر(ع) با دست شریف خود به یک خانه ی بزرگ اشاره و سپس خطاب به اصحاب خود فرمودند:
«بدانید در این خانه یک صحیفه ای است به صورت طومار به طول هفتاد ذراع،تمام مطالب آن با خطّ علی(ع) و املای رسول خدا(ص) بوده در صورت تشکیل حکومت به امامت یکی از ماها (یعنی یکی از ائمه(ع)) فقط مطابق دستورات و احکام آن صحیفه عمل خواهیم کرد و کوچک ترین تخطّی از آن صحیفه نخواهیم کرد».۴
توضیح درباره ی محتوای هر یک از کتب موجود در جفر
ابوبصیر می گوید:
خدمت امام صادق(ع) رسیدم.عرض کردم فدایت شوم مطلبی را می خواهم از حضرت عالی بپرسم؛امّا می ترسم کسی در این خانه صدای مرا بشنود.چون مطلب بسیار سرّی است.امام(ع) با دست شریف خود پرده ی در یکی از اتاق ها را بالا زد و فرمود:«نه مشکلی نیست،بفرمایید».عرض کردم شیعیان شما نقل می کنند رسول خدا(ص) هزار باب (هزار فصل) علم به علی(ع) یاد داده که هر کدام از آن باب ها دارای یک هزار باب دیگر است (که جمعاً تفریعات موجود پیش علی(ع) سر به یک میلیون می زند) امام صادق(ع) فرمود:«ای ابومحمّد! به خدا کاملاً درست است و به خدا قسم،اصل و ریشه ی علوم،علم مخصوص اهل بیت(ع) است».
سپس امام دقایقی سکوت کرد و سر به پایین انداخت.بعد فرمود:«آن علم است؛امّا نه علمی که بین مردم متداول است».سپس اضافه فرمود:«ای ابامحمّد! «جامعه» پیش ماست (آیا می دانی جامعه یعنی چه؟ اصلاً اهل سنّت نمی دانند جامعه یعنی چه؟» من عرض کردم:آقا من هم نمی دانم جامعه یعنی چه؟! فرمود:«جامعه یک صحیفه ای است که به شکل طومار پیچیده شده که ۷۰ ذراع طول دارد؛البتّه مطابق طول ذراع رسول خدا(ص) که املای شفاهی از زبان خود رسول خدا(ص) است و توسط علی(ع) نوشته شده است که شامل تمام احکام حلال و حرام است حتّی دیه ی خراش بسیار کوچک».
سپس امام فرمودند:«اجازه می دهی دقیقاً بگویم کوچک ترین خراش چیست؟!» عرض کردم:من در خدمت شما هستم.امام با دست مبارک خود مرا لمس فرمود.سپس فرمود:«دیه ی این هم در آن صحیفه آمده است».در حالی که احساس کردم امام ناراحت است،عرض کردم:این از مقوله ی علم است! فرمود:«البتّه علم است؛امّا نه علم معهود و متعارف این مردم».
سپس امام مدّتی حرف نزد بعد خودش اضافه فرمود:«البتّه جفر هم پیش ما است؛ولی اهل سنّت از کجا می دانند،جفر چیست؟ فرمود:«یک پوست یا ظرف پوستی قرمز (سفید) رنگی است که تمام علوم انبیاء و اوصیاء در آن نگهداری می شود».
عرض کردم:پس این را می گویند علم؟ فرمود:«به خدا این از مقوله ی علم است؛امّا نه آن علمی که مدّ نظر عرف است (که با تعلیم و تعلّم کم و زیاد شود و در مرور زمان کسر و انکار داشته باشد)».
جفر سند حقّانیت خلافت امام حسن(ع) در مقابل حکومت معاویه
امام حسن مجتبی(ع) در ضمن یکی از استدلال ها و مناظراتی که با معاویه داشتند،فرمودند:
«امّا معاویه! قضیه از این قرار است که در اسلام احکام و مسائل گوناگونی وجود دارد که حقیقتاً امّت اسلامی در بخش قابل ملاحظه ای از آن مسائل و احکام کوچک ترین اختلافی ندارند.مانند:شهادت ان لا اله الا الله و انّ محمّداً رسول الله و اینکه نماز در ۵ وقت یومیّه واجب است و اینکه زکات واجب است.روزه ی ماه رمضان و حجّ بیت الله الحرام واجب است و امثال اینها که بسیار زیاد است و همچنین تمام امّت اتّحاد و اتّفاق نظر دارند بر حرام بودن کارهایی مانند،دزدی،دروغ گفتن،قطع رحم و احکام محرّم زیادی که قابل شمارش نیست.
بنابراین در این قبیل مسائل بین امّت اسلامی اختلافی نیست.مشکل جای دیگر است.رسول خدا(ص) بارها و بارها فرموده اند:اسلام روی ۵ پایه قرار دارد (نماز،زکات،روزه،حج و ولایت) و ۴ پایه از آن ۵ پایه روی یک پایه قرار دارد و امّت در ۴ پایه ی اوّل مشکل ندارند.مشکل در پایه ی پنج است چون تمام احکام عمده ی اسلامی روی پایه ی ولایت و مدیریّت آن احکام و مسائل قرار دارد.وقتی پایه را خراب کنی،احکام دیگر نیز دچار تخریب می شود (۴ پایه ی اوّل نماز،زکات،روزه،حج و ولایت و رهبری اسلام است) امّت آمدند در پایه ی پنجم اختلاف کردند یکدیگر را کشتند؛تقسیم به فرقه های متعدّد شدند؛یکدیگر را لعن کردند.همه و همه سر ولایت بود (که عنصر پایه ای ۴ پایه ی دیگر بود) و مسلماً آن کسی لایق ولایت و رهبری امّت است که تابع کتاب خدا و سنّت رسول خدا(ص) باشد و اگر امّت به آن ۴ پایه ی اوّل که مورد اتّفاق امّت است،عمل می کردند و مشکل ولایت و رهبری را به اهل آن واگذار می کردند،مشکل حل می شد و آن کسی خوشبخت گردید که خدا به او توفیق درک این معنا را داد که فهمید امامان واقعی چه کسانی هستند و معدن علم کجا است؟ رسول خدا(ص) حقیقتاً حقّ مطلب را ادا فرمودند،آنجا که فرمود:«خدا رحمت کند کسی را که حق را تشخیص و پس از فهم حقیقت یا حرف بزند که غنیمتی است یا سکوت کند که سلامتی است».
امّا معاویه! ما اهل بیت(ع) یک منطق روشن داریم:ما می گوییم:امامان از خانواده ی ما است و خلافت اسلام شایسته ی احدی نیست،جز اهل بیت(ع).این مطلب هم در قرآن آمده هم در سنّت رسول خدا(ص) و قطعاً علم هم در خانه ی ما است و ما فقط شایسته ی چنان علمی هستیم و علم،یک مجموعه ی کاملی است که همه اش با تمام فروعاتش پیش ما است.هیچ حادثه ای تا روز قیامت در جهان اتّفاق نمی افتد مگر اینکه با تمام جزئیّاتش پیش ما به صورت مکتوب و مدوّن موجود است؛آن هم با املاء مستقیم رسول خدا(ص) و دست خطّ شریف علی(ع).
حال معاویه،اکنون عدّه ای خیال می کنند آنها نسبت به امامت از ما مقدّمند! حتّی خود شخص شما آقای معاویه،که پسر هنده هستی! تو مدّعی شده ای که قضیه از این قرار است که عُمَر شخصی را فرستاد پیش علی(ع) و گفت:عمر می گوید من می خواهم قرآن را تدوین کنم.تا حالا هر چه از قرآن نوشتی،برای من بفرست و شایع کرده ای که علی(ع) هم در پاسخ فرموده:«سر مرا می توانی ببری؛ولی آن نوشته ها را به تو نمی دهم.چون در قرآن مراد از «والرّاسخون فی العلم»،من هستم».و شایع کرده اید که سپس عمر ناراحت شده و گفته پسر ابوطالب خیال می کند،تمام علم فقط پیش او متمرکز شده است و بس (من نیازی به تو ندارم) سپس عمر اعلام کرده هر کس از قرآن چیزی نوشته بیاورد پیش من.سپس هر کس از قرآن آیه ای می خوانده و یک شاهد هم همراه می آورده که قرائت هر دو موافق یکدیگر بوده آن را تدوین می کرده و الّا جزو قرآن تلقّی نمی کرده و ثبت نمی کرده است! و گویی این امر،باعث شده،مردم بگویند:بخش زیادی از قران از بین رفته است (اینها همه ساختگی است) اینها به خدا دروغ است.
ای معاویه! واقع قصّه این است تمام قرآن پیش ما به صورت کامل تدوین شده و موجود است.تو،ای معاویه! با ترویج این اباطیل می خواهی تمام مشکلات ناشی از بی اطّلاعی خودت را به عدم همکاری علی(ع) نسبت بدهی و جهالت قضّات و کارگزاران خود را برگردن او بیندازی.کاری کرده ای که عدّه ای فکر می کنند معدن علم و خلافت در خارج از خانه ی ما قرار دارد».۵
پی نوشت ها
۱- اصول کافی،ج ۱،ص ۲۴۱٫
۲- بحارالأنوار،ج ۲،ص ۲۱۳٫
۳- همان،ج ۲۶،ص ۴۶،ح ۸۳٫
۴- همان،ص ۲۳،ح ۱۲٫
۵- بحارالأنوار،ج ۴۴،ص ۹۷٫
منبع: حجت الاسلام و المسلمین موسوی زنجانی- بُرهان امامت – ولایت و امامت امیر مؤمنان(ع) و اهل بیت نبی اکرم