“قدر ببینند و بر صدر بنشینند” نه این که زجر ببیند و بر در بنشینند

سالروز شهادت “مرتضی مطهری” عزیز و بزرگ، که به حق، از آموزگاران اصلی انقلاب بود را روز معلم نامیده اند. نامگذاری شایسته ای است و دستمایه ای برای توجه و قدرنهادن به تلاش انسانهای شریفی که بی گمان همه ما، فارغ از نقش و شأن و مدرکمان، مدیون تلاشهایشان هستیم.

حیفم آمد که در این یادداشت کوتاه، که آن را برای همه معلمان سرزمینم می نویسم، به تبریک و قدردانی اکتفا کنم و بهتر آن دیدم که اندیشه ام را در محضر “اصحاب اندیشه” و “اندیشیدن آموزی” به مثابه برگ سبزی پیشکش کنم و چشم براه نصایح و اصلاحات ایشان بمانم.

چندی است که در سخنان و نوشته هایم به چهار موضوع محوری “معرفت”، “منزلت”، “قدرت” و “ثروت” از زوایای مختلف اشاره می کنم و سعی دارم تا چرخه تولید و تحویل این چهار محور به همدیگر را تبیین کنم و آسیبهای این چرخه را بازنمایش دهم.
گمان من این است که چگونگی تولید این چهار محور و سازوکار تبدیل اینها به همدیگر موضوعی است که در جامعه امروزمان نیازمند تامل است. روشن است که قدرت و ثروت در فرآیندهایی سالم یا ناسالم، قابل تبدیل و تحویل به یکدیگر هستند و هر یک به صورت مستقیم ایجاد منزلت می کنند. اما اتصال معرفت به این سه، خالی از مشکل نیست.
آموزگاران سرزمین من، بی شک بخش مهمی – اگر نگوییم مهمترین بخش – از چرخه تولید و کسب معرفت در جامعه هستند. نیازی به بازخوانی مطالعات فراوان نیست تا دریابیم که مهمترین و ماندگارترین تاثیر در رویکرد به اندیشه و دانش را آموزگاران مدارس در افراد ایجاد می کنند. معرفت سازی و اندیشه پردازی در جامعه ما باید، و می تواند زمینه ساز “منزلت یابی” باشد. و به راستی در دنیای ما انسانها، بهینه آن است که منزلت افراد بر اساس معرفت شان ایجاد شود. و همینجا یکی از اصلی ترین نقاط آسیب است؛ یعنی جایی که معرفت نه به آموزگار قدری مناسب شأنش می دهد و نه به آموزنده. کژکاری چرخه تحویل این چهار محور، که اتفاقاً خودش هم حاصل “بی معرفتی” است، باعث شده تا منزلت از “ثروت” و “قدرت” نشأت بگیرد و معرفت دستاویز تحصیل این دو باشد و مطلوبیت ذاتیش را در چشم آموزندگان از دست بدهد. انگار که دانش را تنها و تنها باید وسیله ای دانست که برای کسب مال و مقام مطلوب است و لاغیر.
اینچنین که باشد، صاحب دانش قدر ویژه ای ندارد و تا زمانی که با استفاده – و گاه سوءاستفاده- از دانشش به مالی و مقامی نرسیده است، منزلتی نخواهد داشت؛ چه رسد به آن که شغلش آموزگاری است!
در چنین حالتی است که معرفت، ابزاری میشود کمابیش حقیر برای بالارفتن از نردبان ثروت و قدرت تا رسیدن به بام منزلت.
کار ما در این میان اصلاح این چرخه معیوب و فراهم ساختن شرایطی است که منزلتِ معرفت سازان و معرفت داران، در گرو مال و مقامشان نباشد و اصحاب دانش و آموزش، در هر جایگاهی “قدر ببینند و بر صدر بنشینند” نه این که زجر ببیند و بر در بنشینند.
دعا و تلاش من برای همه آموزگاران سرزمین عزیز اسلامیم، در جهت تحقق سلامتی، امنیت، برکت و عزتی است که شایسته پیامبرگونگی ایشان است.

محمد باقر قالیباف

حتما ببینید

درباره سریال «سلمان فارسی»

ساخت لوکیشن‌های سریال «سلمان فارسی» در فصل ایران ادامه دارد؛ هنوز حضور هیچ بازیگری به‌جز …

تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر – بخش بیست و هشتم + نقد و توضیح

بسم الله الرحمن الرحیم تحولات فلسطین و خاورمیانه، از زاویه ای دیگر – بخش بیست …

دیدگاهتان را بنویسید

logo-samandehi