حقایق پنهان “بسم الله الرحمن الرحیم”

* اسرار بینات ” بسم ” در بسم الله الرحمن الرحیم **

* بسم الله العلی العظیم * 

    ابجد کبیر بینات ” بسم ” ( برای توضیح بسیط = “با سین میم ” و بینات می شود ” ا  ین  یم ” ) برابر است با :  111

      111 عدد قطب است و بسیط  ” ا ” یعنی ( ا  ل  ف  )  ، که بینات الف ،  { ل  ف } = ۱۱۰ ابجد ” علی “

     111=110 + 1 ،  الف حرف ذات مقدس حق است ، ظهور حق در الف موجود است ،

     ابجد کبیر ” عالی =۱۱۱  ، ابجد کبیر کافی = ۱۱۱  ، ابجد کبیر ” اعلی ” = ۱۱۱ 

   ************************

    ابجد صغیر بینات ” بسم ” = ۲۷

   که باز برابر است با ابجد صغیر ” فاطمه ” سلام الله علیها  =27   

که برابر است به ابجد وضعی ” سجده ” و  “ا مّ ” ( با میم مشدد ) =۲۷   ، فاطمه امّ ابیهاست .

*************************

 ابجد وضعی بینات ” بسم ” = ۴۸ 

 که عدد ۴۸ برابر است با  : ابجد صغیر ” فاطمه زهرا ” = ابجد صغیر بینات ” حمعسق ” = ابجد کبیر بینات ” عاشورا “

 *********************

*رابطه معنای ”بسم”و  علم اعداد *

در توحید صدوق روایتی است از امام رضا علیه السلام در مورد بسم الله الرحمن الرحیم ،نقل می کنند :که بسم الله الرحمن الرحیم در ابتدای هر کار یعنی چه ؟ می فرماید اسم یعنی علامت ، اینکه می گوییم اسم طرف چیست یعنی علامتش چی هست ؟وقتی شما در هر کاری می گویید بسم الله یعنی با علامت کردن ، داغ زدن، یعنی داغ عبودیت بر این زده اید یعنی با اعلام عبودیت خدایا من بنده تو هستم این کار را انجام می دهم .پس هر کاری می خواهید شروع کنید بسم الله بگویید .تا آن کارت در مسیر بندگی باشد .یعنی زندگیت در مسیر بندگی باشد .

با توجه به معنای بسم و اعداد بدست آمده که ابجد کبیر بسم برابر است با بینات ”علی” است

معنای این جمله اسرار آمیز را خواهیم فهمید : اسم علی مکتوب علی کل شیء.

ظهر الوجود ببسم الله الرحمن الرحیم ، که جایگاه عددی آن =۱۹۲=ابجد امام علی 

نتیجه می گیریم وجود هر چیزی با بسم الله الرحمن الرحیم یا ولایت امام علی  علیه السلام ظهور یافته و نشانه دار شده و نشانه آن اسم علی است ، که نام او مکتوب علی کل شی ء است.

پس سر یکی بودن این اعدا د این است : کل شیء با ولایت نشانه دار شده ،داغ ولایت بر هر چیز زده شده. چرا که ایشان ”بسم ”  هستند. و هر چیزی بر آن نشان ولایت گذاشته شده.

   و اما اسرار این گفته ” ظهر الوجود ببسم الله الرحمن الرحیم ” چیست ؟؟

    ابجد وضعی ” ظهر الوجود ببسم الله الرحمن الرحیم ”  = 278 = ابجد کبیر ” حمعسق ” 

  عدد ۷۸ اسرار زیادی را در بطن خود دارد که حمعسق تجلی عدد ۷۸ است که ۲۰۰ + ۷۸ ……

  عدد ۷۸ = ابجد وضعی ” فاطمه زهرا ” = ابجد وضعی ” ام ابیها ”  = ابجد صغیر بینات ” امام حسین ” = ۷۸ = ابجد وضعی بینات ” عباس “

  در ادامه اسرار بیشتری درباره این عدد خواهیم گفت …… 

اسراری درباره ارتباط این عدد با واقعه عاشورا و  حقایق آن ………

  ابجد صغیر ” ظهر الوجود ببسم الله الرحمن الرحیم ” =۱۵۵ 

 که برابر است با ۱۰۰ + ۵۵ 

که ۵۵ برابر است با ابجد وضعی بینات ” فاطمه “و ۱۰۰ برابر است با ابجد وضعی بسیط ” فاطمه “

ابجد کبیر ” ق ” = ۱۰۰ به معنای نگهدارنده است ……

اسرار بسیط ” بسم ” از بسم الله الرحمن الرحیم **

*بسم الله الرحمن الرحیم *

بسیط ” بسم ” در بسم الله الرحمن الرحیم 

          ابجد کبیر بسیط بسم  ، ( با  سین  میم ) = ۲۱۳  = ابجد کبیر ” زهرا ” سلام الله علیها  .

    ابجد صغیر بسیط بسم ، (با سین  میم) = ۴۵ = ابجد وضعی یا جایگاه عددی “فاطمه ” سلام الله علیها 

   ابجد وضعی بسیط بسم ، ( با سین میم  )= 78 = ابجد وضعی * فاطمه زهرا *

    در اعلام اعداد اسماء حضرت زهرا سلام الله علیها یادآوری کردیم که این اعداد کلیدی را به یاد داشته باشید،که حامل اسرار بسیاری است…….

   عجیب است در حساب اعداد ” بسم ” به مولایمان علی علیه السلام رسیدیم .

  و در حساب اعداد بسیط  ” بسم ” به خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها ………….

 آیا این اسرار با این گفته مولا امیرالمومنین روشن می شود ؟

  که ایشان  می فرمایند : 

  ” أنا  باطن السین “

آری 

  حقیقت ” باطن السین را با اعداد می یابیم : 

  ابجد کبیر ” باطن السین ” = ۲۱۳  = ابجد ” زهرا”

 ابجد صغیر ” باطن السین ” = ۴۵  = ابجد وضعی ” فاطمه “

 ابجد وضعی ” باطن السین ” = ۷۸ = ابجد وضعی ” فاطمه زهرا “

  حقیقت را یافتید؟؟؟؟

 گفته مولایمان علی علیه السلام ……..

 انا باطن السین 

 أنا زهرا 

أنا فاطمه 

أنا فاطمه زهرا

أنا باطن زهرا …..

باطن السین همان بسیط ” بسم ” است ، همان زهراست ……

 خانم فاطمه سلام الله علیها ” ام السین ” است ، ابجد کبیر ” ام السین ” =۱۹۲ = ابجد ” امام علی ” = ابجد وضعی ” بسم الله الرحمن الرحیم “

 * ابجد صغیر ” السین ” =۳۱ = ابجد صغیر بینات فاطمه  *

مولا علی علیه السلام می فرمایند : أنا باطن فاطمه 

بسیط ” بسم ” همان ” باطن السین ” است  مولایمان علی بن ابیطالب حقیقت ” بسم ” است و خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها حقیقتِ حقیقت ” بسم است ، بسیطِ ” بسم ” است . ………

بسیط ،در علم اعداد یعنی باطن ، حقیقتِ حقیقت ……

 از طرفی :

ابجد کبیر ” امیرالمومنین ” =۴۷۸  که برابر است با ۴۰۰+ ۷۸ 

که عدد ۴۰۰ ابجد شمس است یعنی روشن کننده 

امیرالمومنین روشن کننده عدد ۷۸ است که ۷۸ جایگاه عددی ( ابجد وضعی ) فاطمه زهرا است.

جایگاه عددی بسیط ” بسم = ۷۸ است که امیرالمومنین روشن کننده بسیط ” بسم ” است ………

**بسم الله الرحمن الرحیم **

بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحیم 

ابجد کبیر ” بسم ”  = 102  

در اینجا عدد ۱۰۲ برابر است با ابجد کبیر ” ایمان ”  ،  ” بسم ”  چه حقیقتی است که ابجدش با ابجد ایمان برابر است .

” بسم ” شامل ” ب ” ، ” س” ، ” م”  است  . 

 اولا : آنچه از حضرت علی علیه السلام نقل شده است :

« جمیع القرآن فی باء بسم الله و انا نقطة تحت الباء ، همه قرآن در باء بسم الله جمع شده و من نقطه تحت باء هستم.» [۱]

ثانیاٌ: فهم دقیق این کلام نیازمند به تعمق و تأمل در حقایق عالم هستی است و باید از کسانی که این راه را طی نموده اند فرا گرفت.

تفصیل این مطالب در کتاب «انسان و قرآن» نوشته استاد آیت الله حسن زاده آملی آمده است و در این جا فقط چند نکته آن را اشاره می کنیم. [۲]

نکته اول: بدان که کلام به حروف منتهی است و حروف به الف و الف به نقطه و نقطه عبارت است از سر هویت غیبیه مطلقه در عالم، نزول وجود مطلق یعنی ظهور هویتی که مبدأ وجود است و عبارتی و اشارتی آن را نبود، یا هو یا من لا هو الا هو. این نقطه اگر بر عرش نازل شود عرش آب می شود و مضمحل می گردد. این نقطه است که به لحاظ امتداد و تعلقش به کثرات چندین هزار عالم از آن ظاهر و چندین هزار مرتبه از آن ناشی شده است و در هر مرتبه نامی یافته است و این همان هویت مطلقه است که همه به او قائم اند.

نکته دوم: نقطه کتبی، نمود و رقیقت و حکایت و ظلی از حقیقت است. [۳]

نکته سوم: غایت حرکت ایجادی، ظهور حق است در مظهر تام مطلق که شامل جمیع جزئیات مظاهر است و این مظهر تام، انسان کامل است که عالَم، صورت حقیقت اوست.

و خود غایت حرکت ایجادی است، لذا هیچ گاه زمین خالی از حجت نمی شود. [۴]

نتیجه این که همان طوری که نقطه کتبی (نوشتاری) نمودی از حقیقت است، انسان کامل در عالم تکوین نمودی از آن حقیقت است و جود ظلّی اوست، یعنی مظهر اتمّ اوست و چون مجمع اسماء و صفات واجب تعالی است، دارای ولایت تکوینی است، زیرا مفاتح غیب باذن الله تعالی در دست اوست و قلب او، خزانه اسرار و علوم الهی است و مؤیّد به روح القدس است و از ملک تا ملکوت همه، مراتب این انسان کامل است؛ لذا امام قافله نوع انسانی و غایت مسیر تکاملی آن و صراط مستقیم و صراط الی الله بلکه صراط الله است، که دیگر افراد باید راه تقرب به او را سیر نمایند تا به کمال انسانی خود، که همان مجد و عظمت و مایه سعادت آنان است، نایل شوند. [۵]

_____________________________________________________

 {1}- بیان الآیات، جیلانی، ص ۳۳، به نقل از انسان و قرآن، ص ۱۴۴٫

{۲}- انسان و قرآن، ص ۱۴۴ و ۱۴۵٫               

[۳] – انسان و قرآن ، ص ۱۴۷٫

[۴] – انسان و قرآن ، ص ۱۴۸٫

[۵] – انسان و قرآن ، ص ۱۲۰٫

***************************

آری مولایمان امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند : ” أنا نقطة تحت الباء 

ابجد کبیر ” نقطه با ” =۱۶۷ = ابجد کبیر ” امین الله “

ابجد وضعی ” نقطه تحت با ” =۱۰۲  برابر است با ابجد کبیر بینات ” علی ” =۱۰۲

ابجد کبیر ” بسم ” =۱۰۲  برابر بود با ابجد کبیر ” ایمان” و برابر است با بینات نام والا و اعلای ” علی”  ( ین ام ا )  

ابجد کبیر بینات علی = ابجد کبیر ” بسم “

ابجد کبیر ” بسم ” = ابجد صغیر ” بسم الله الرحمن الرحیم “

ابجد صغیر ” بسم ” =۱۸ که برابر است با ابجد صغیر بینات ” علی ”  *( 18 ذی الحجه )* از این قرار روز ۱۸ ام شده .

ابجد صغیر بینات علی = ابجد صغیر بسم = ابجد صغیر ” ایمان “

که ایمان همان علی است همان بسم است 

طبق فرموده علامه جوادی آملی : اینکه در روایات آمده  هیچ جا : (یا ایها الذین امنوا ) نیامده مگر اینکه سرآغاز علی ابن ابیطالب سلام الله علیه است ،نه یعنی محتوای آیه شامل همه می شود و اولین کسی که آیه شاملش می شود حضرت علی علیه السلام است ،نه ، اولین مؤمن و برجسته ترین اهل ایمان علی بن ابیطالب ( سلام الله علیه ) است.

************************

ابجد وضعی ” بسم ” =۳۰  . که شاید سرّش  این باشد که حقیقت و باطن ۳۰ جزء قرآن کریم را باید در این ” بسم ” یافت ،که باطن اش نام مبارک ” علی ” است .جایگاه عددی بسم عدد ۳۰ است که ، اگر ایمان واقعی به ولایت علی بن ابیطالب داشتی موفق به ادراک حقایق نهفته ۳۰ جزء قرآن کریم خواهی شد.

***************************

* شرح اسم و مقام اسمیت *

اسم به معنای علامت و نشانه است و در مسلک عرفا مقام ظهور است و تجلی ذات با صفتی از صفات* که به این اعتبار دارای مراتب مختلف خواهد شد. به مقام اول، حاصل تجلّی به فیض اقدس است که آن نتیجه ظهور ذات برای ذات است و مشاهده ذات کمال و جمال خود را در آینه اسماء و صفات. به مقام دوم حاصل تجلی فیض مقدس و نفس الرحمن است که نتیجه آن ظهور و بروز اعیان ثابته و خارجیه است در عوالم غیب و شهادت. از تجلی فیض اقدس، اسماء و صفات در حضرت واحدیت و اعیان ثابته در حضرت علمیه حاصل می شود و حصول اعیان خارجیه که نتیجه ظهور فیض مقدس است. مراتب اسم همچنین ناظر به قوس صعود است، زیرا کشف هر حجاب و طی هر مرحله برای صعود به عوالم مافوق، منوط است به ادراک اسمی از اسماءالله؛ بنابراین سالک باید به قلب خود در وقت تسمیه بفهماند که تمام موجودات و تمام عوالم غیب و شهود در تحت تربیت اسماءالله بلکه به ظهور اسم الله ظاهرند تا تسمیه اش درست آید و این از اوایل مراتب تسمیه است. آخرش، نهایت سیر ثانی است و فنای فنا که در آن وقت سالک سیر تمام در حضرات اسماء نموده و متحقق به مقام قرب نافله شود.

میان ادراک اسمیت و مقام عبودیت ارتباط مستقیمی برقرار است. اولین مرتبه از حصول عبودیت، در توحید افعال و پس از آن در توحید صفات و در نهایت در فنای ذات حاصل خواهد شد. توحید صفات، تحقق سالک به مقام اسمیت و عبارت از رؤیت صفات و ظهور اسماء در مرآت خود و ادراک عین ثابت در مقام علم است. پس در ابتدا، سلوک عارف، اتصاف به حقیقت اسمیت است و آنگاه تحقق این حالت در او و تبدیل حالت به ملکه و حال به مقام به گونه­ای که خود به مقام اسمیت برسد. در سفر اول از سلوک، سعی سالک، پس از دور شدن از نفسانیات، اتصاف خود است به اخلاق الهی و در انتهای سفر دوم که سالک سیر در اسماء و صفات نموده و به فنای تام رسیده است، خود به مقام اسمیت نائل شده و از نشانه­های وصول به مقام اسمیت، ادراک عین ثابت و انباء از عوالم غیبِ منتهی به عالم قدریه و اعیان ثابته پس از حصول بقا خواهد بود. به همین لحاظ امام خمینی فرموده اند:

«پس اول تسمیه سالک عبارت است از اتصاف به سمات و علامات الهیه و پس از آن از این مرتبه ترقی کند و خود به مقام اسمیت رسد و این اوائل قرب نافله است و چون به قرب نافله متحقق شد به تمام اسمیت نائل شود»(آداب الصلاه، ص۲۳۵)

«بنابراین اسم که به معنی نشانه و علامت است یا به معنی علّو و ارتفاع است عبارت از تجلی فعلی انبساطی حق که آن را فیض منبسط و اضافه اشراقیه گویند می باشد زیرا که به حسب این مسلک تمام دار تحقق از عقول مجرده گرفته تا اخیره مراتب وجود، تعیّنات این فیض و تنزلات این لطیفه است» (آداب الصلاه، ص۲۴۱)

«چون سالک را مقام اسمیّت دست داد، خود را مستغرق در الوهیت بیند: الْعُبُودیَّةُ جَوْهَرَةٌ کُنْهُهَا الرُّبوُبِیّة؛ پس خود را اسم الله و علامة الله و فانی فی الله بیند و سایر موجودات را نیز چنین بیند. و اگر ولیّ کامل باشد، متحقّق به اسم مطلق شود و برای او تحقّق به عبودیّت مطلقه دست دهد و «عبد الله» حقیقی شود. و تـوانـد بود کـه تعبیـر به عبـد در آیـه شریـفه سُبْحانَ الَّذی اسْری‏ بِعَبْدِه برای آن باشد که عروج به معراج قرب و افق قدس و محفل انس به قدم عبودیّت و فقر است و رفض غبار انّیّت و خودی و استقلال است. و شهادت به رسالت، در تشهّد، بعد از شهادت به عبودیّت است چه که عبودیّت مِرقاتِ رسالت است؛ و در نماز، که معراج مؤمنین و مظهر معراج نبوت است، شروع شود، پس از رفع حجب به بسم الله، که حقیقت عبودیّت است فَسُبْحانَ الَّذی اسْری‏ بِنَبِیِّهِ بِمِرْقاةِ الْعُبُودیَّةِ الْمُطْلَقَة. و او را به قدم عبودیّت به‏ افق احدیّت جذب فرمود و از کشور مُلک و ملکوت و مملکت جبروت و لاهوت رهانید؛ و سایر بندگان را که مستظل به ظل آن نور پاکند به سمه‏ای از سمات الله و مرقات تحقق به اسم الله، که باطن آن عبودیّت است، به معراج قرب رساند.» (سر الصلوة، ص۸۹ و ۹۰)

———————————————————–

منبع : http://www.imam-khomeini.ir/fa/n128919/مبانی_امام_خمینی_در_تفسیر_«بسم_الله_الرحمن_الرحیم

دیدگاهتان را بنویسید