گام دوم انقلاب مطالبه رهبری است و انقلاب دوم لازمه تحرک جامعه برای برداشتن گام دوم خواهد بود
انقلاب نخست ملت ایران به هیچ کدام از آرمانهای خود دست پیدا نکرد و عملا پس از ۴ دهه دست و پا زدن و البته سنگ اندازی دشمنان خارجی و منافقین داخلی نتوانست رضایت مردم را جلب کند
پس یا باید منفعلانه و کج دار و مریض همین رویه را ادامه دهد و یا در مسیر انقلاب دوم حرکت خود را شروع کند که مانیفست و نقشه راه گام دوم با همین هدف از سوی رهبری ابلاغ شده است
هنوز هستند تئوریسینهای کوته فکری که در سطوح بالای سیاست گذاری و برنامه ریزی کشور ، مطالبات بر حق فرهنگیان که حاصل چندین دهه تبعیض و بی توجهی به آنان بوده و اکنون در آستانه تحمل آنان قرار گرفته است را در راستای مقابله با اصل نظام تفسیر و تعبیر میکنند و سیاست تحقیر آنان را با هدف مقابله با این فرض احمقانه تدوین و ابلاغ کرده اند
البته به صورت موازی هنوز هم افرادی در راس این سیستم قرار دارند که مخالف توسعه و پیشرفت مردم ایران هستند و آنان نیز سیاست تحقیر فرهنگیان را با همین هدف تدوین و اجرایی کرده اند
دوستان به این نکته ظریف توجه ندارند که نظام حاکم در ایران ، دقیقا در راستای منویات رهبری عمل نکرده و با توجه به ساختار حاکم موجود در کشور ، از این به بعد هم قرار نیست عمل کند
پست ریاست جمهوری ، اختیارات ریاست جمهوری و نهادهای زیر نظر این قوه به گونه ای نیست که همراستا با منویات رهبری حرکت کند و تغییرات اساسی در قانون اساسی چیزی جز انقلاب دوم را در پی نخواهد داشت
یکی از طنزهای تلخ تاریخ روزگار فعلی فرهنگیان و معلمان است . پزشکان و پرستاران محترم که مدعیان صف اول مقابله با بیماری کرونا هستند ، علی رغم در اختیار داشتن تمام لوازم و تجهیزات برای مراقبت از خود و جلوگیری از تماس با بیماران که حقشان هم هست و بایستی از سوی وزارت بهداشت در اختیارشان قرار بگیرد ، شهدای زیادی را تقدیم مردم کرده اند در حالی که ما معلم ها بدون هیچگونه ابزار محافظتی که آموزش و پرورش باید در اختیارمان قرار دهد ، موظف هستیم با دانش آموزان عزیز که ناقل بودن آنان در بیماری کرونا به هیچ وجه مشخص نیست ، مستقیما در ارتباط باشیم با این حال شهدای فرهنگی که طی این دوسال جان خود را فدای بیماری جهل ملت کرده اند و تعدادشان چندین برابر شهدای سلامت هم بوده است هیچگاه رسانه ای نشدند چرا که همین سیاست تحقیر هیچگاه اجازه نخواهد داد این جانفشانی فرهنگیان نمود پیدا کند
در تمام اعتراضات صنفی ، عده ای هستند که موج سواری میکنند و گروهک تروریستی منافقین که دشمنی آنها در سالهای گذشته ضربات و خسارتهای زیادی به مردم این سرزمین وارد کرده هم از این قاعده مستثنی نیستند
در اعتراضات سالهای ۷۸ ، ۸۸ ، ۹۸ ، زاینده رود ، کارگران و فرهنگیان پای ثابت موج سواری همین طائفه ضاله و مغضوب منافقین بود که متاسفانه در کم کاری رسانه های انقلابی داخلی ، صدایشان بلندتر و بیشتر از صاحبان اصلی اعتراضات شنیده شد
هیچ کارمندی اگر از لوازم دولتی برای انجام امور شخصی استفاده نکند قطعا از لوازم شخصی خود برای انجام کارهای اداریش استفاده نمیکند اما من معلم با همین حقوق دریافتی از آموزش و پرورش طی دو سال آموزش مجازی آن هم با هزینه های سرسام آور موبایل و تبلت و کامپیوتر مجبور به تهیه آن برای استفاده در امر آموزش بودم
بعضا تا چهار بار مجبور به تعویض باطری شدم و بعضی اوقات نیز به دلیل وارد آمدن ضربه به دوربین در جریان اموزش این ابزار غیر قابل استفاده شد و تعمیر آن هم مقرون به صرفه نبود و به ناچار باید یک گوشی جدید تهیه میکردم
ایجاد یک اتاق بی سر و صدا و مناسب برای ضبط صدا و فیلم در منزل شخصی با داشتن سه فرزند کار سختی بود که اگر همسرم در این کار من را یاری نمی کرد کار من قطعا بسیار دشوار تر میشد
به دلیل استفاده دانش آموزان از سه نوع سیستم عامل اندروید ، ویندوز و آی او اس خود را ملزم به تهیه دستگاه مربوط به هر سه نوع کردم تا در انتقال مطالب مشکلی پیش نیایدبه دلیل لزوم ارتباط موثر با دانش آموزانم علاوه بر ساعت موظف آموزشی تقریبا در طول شبانه روز مشغول پاسخگویی به دانش آموزان و اولیا ایشان بودم این سیستم آموزشی قطعا مدیون من و همکاران من بوده و خواهد بود
و پاسخ مسئولین به این همه هجمه و تحقیر که در جواب اعتراضات فرهنگیان منتشر شده است چیست ؟
اینکه بعضا از ۹۰۰ هزار معلم به تعداد انگشتان دست افرادی را نماینده این قشر معرفی میکنند جای تعجب ندارد ؟! ، در هر قشری منافق و معاند وجود دارد که اولا صلاحیت بررسی مصادیق آن محافل سیاسی و رسانه ای نیست و ثانیا همیشه در اعتراضهای صنفی برخی افراد مسأله دار هم برای مقاصد خود موج سواری میکنند که دلیل رد اعتراض به حق اکثریت نباید باشد
اما اینکه چرا گروهکهای منافق و معاندین و رسانه های غربی از اعتراضات معلمین حمایت کردند ؟ این سوال را از رسانه های دولتی و حکومتی باید پرسید که چرا اعتراضات را بازتاب نمیدهند ، به فرض هم اعتراضها کاملا غیر منطقی باشد که نیست نباید در انجام وظیفه خود کوتاهی کنند
اعتراض این قشر اگر هم سرکوب و بایکوت شود مثل یک آتش زیر خاکستر جای دیگر شعله ور خواهد شد که شاید آن موقع نتوان آنرا مهار کرد
هر قشری میتواند از شرایط اقتصادی حاکم بر جامعه معترض باشد عدالت حکم میکند نظام اسلامی از همان تریبونی که خط فقر را اعلام میکند ، اعتراض افرادی که پایینتر از این خط قرار دارند را پخش کند
تمام اولیا و انبیا الهی معلم بشر بوده اند و برخلاف مدعیان دیانت و عرفان در عصر ما مایحتاج زندگیشان از کشاورزی و دامداری و صنعتگری تامین میشده است ، اما همین بزرگواران برای آزادی اسرا در جنگها شرط آموزش به بیسوادان را گذاشتند تا اعلام کنند امر آموزش شغل است و باید در قبال آن دستمزد پرداخت کرد
اعتراض همیشگی این قشر به خاطر وجود همیشگی تبعیض بوده است ، تعطیلی سایر کارکنان دولت کمتر از معلمین نیست به چند دلیل واضح
اولا اگر از یک ماه مرخصی و یک ماه پاداش سایر کارکنان بگذریم هیچ معلمی برای کاری که انجام نداده پولی نگرفته ولی سالهاست ماهیانه ساعتها اضافه کار برای کاری که انجام نشده در فیش حقوق غالب کارکنان سایر ارکان نظام درج میشود که سرجمع آنها اگر از تعطیلات معلمین بیشتر نباشد کمتر نیست
دوماً معلمین در تمام طول تابستان آماده به خدمت هستند و با فراخوان مدیر ملزم به حضور در مدارس هستند درست مثل یک آتش نشان که همیشه آماده به خدمت هست حتی اگر در طول ماه یک ماموریت هم نداشته باشد ولی حقوقش باید سر ماه پرداخت شود
سوما این تعطیلی نه به خاطر معلمین که به خاطر فرزندان شما است تا گرمای تابستان آنان را آزرده نکند
چهارما کسی که شغلی را انتخاب میکند از شرایط آن کاملا آگاه است
هر شغلی مزایا و معایب و گاها مخاطراتی دارد که در بدو استخدام به او اعلام میشود که در انتخاب یا عدم انتخاب مسئولیت کاملا مختار است
اعطای مجوز مدارس غیر انتفاعی که بهانه عده ای از افراد بی اطلاع برای توهین به قشر فرهنگیان شده است نیز مثل بسیاری از رانت های موجود در سایر ارکان نظام مخصوص قشر خاصی هست و نود و نه درصد معلمان از این امتیاز بی بهره اند ، شاهد مثال مراکز پلیس بعلاوه ده ، مراکز خدمات قضایی، دفاتر پیشخوان دولت ، داروخانه ها و ….
بنده به عنوان یک دبیر هنر ، حداقل طی سه سال گذشته دوبار مورد خطاب حجت الاسلام احمد علم الهدی امام جمعه مشهد قرار گرفته ام و ایشان متکبرانه بر سر من فریاد کشیده است
در نخستین مورد ایشان در خطبه های نماز جمعه مشهد ، بنده را مورد خطاب قرار داده و گفتند در ۴۰ سال گذشته نظام از توی معلم تجلیل کرده و دیگر بس است چون از این بعد باید از تو مطالبه داشته باشیم و متاسفانه از همان روز مطالبه های نابجا و بی مورد که از سوی مردم شروع شد بماند سیاست تحقیر فرهنگیان هم از سوی مسئولان نظام کلید خورد و تا امروز نیز ادامه دارد
بنده همان روز پیشنهادی به ایشان ارسال کردم تا دروغ بودن ادعای ایشان را ثابت کنم اما هنوز ایشان به این پیشنهاد بنده پاسخی نداده اند . بنده در این پیشنهاد حاضر شدم تمام تجلیلهایی که آموزش و پرورش طی ۲۱ سال خدمت در مناطق محروم از بنده داشته را با فقط یک روز حق التولیه یکی از موقوفاتی که با رانت اداره اوقاف مشهد به ایشان پرداخت میشود معاوضه نمایند
اخیرا نیز در دومین مورد ، ایشان تمام هنرمندان کشور را خطاب قرار داده و بدون توجه به آثار خلق شده فاخر هنرمندان عزیز طی سالهای گذشته در رشته های مختلف هنری فرمودند هنرمندان هیچ خدمتی به نظام و انقلاب نداشته اند و بایستی از این به بعد هنرشان را در خدمت نظام قرار دهند
این بار باید خدمت ایشان و همفکران وی عرض میکنم اولا اگر خدمتی از دست هنرمند بر بیاید بدون دستور انجام میشود و نیازی به سفارش شما نیست چرا که خلق اثر هنری با دل و روح هنرمند پیوند خورده و اثری که با دستور خلق شود اسمش اثر هنری نیست بلکه یک مصنوع بی روح و بی خاصیت خواهد بود که حداکثر جایگاه آن بساط کنار خیابان هاست و ثانیا در طراحی آرم جمهوری اسلامی ایران تمام دین این قشر فرهیخته به نظام ادا شده است و حالا پس از ۴۳ سال این شما مسئولان هستید که باید توضیح دهید برای رفاه و آسایش و اقتصاد مردم چه کاری انجام داده اید و برنامه شما برای آینده این مردم مظلوم چیست ؟