دکتر علی فراستی عضو هیئت علمی دانشگاه ایالتی کالیفرنیا و انجمن «ایرانرود» در گفت و گوی اختصاصی با ما مطرح کرد احیای تالاب جازموریان با انتقال آب از دریای عمان
یازده ماه پیش بود که معصومه ابتکار معاون رییس جمهور و رییس سازمان محیط زیست کشور به کرمان سفر کرد و در این سفر سه محور مهم مورد بررسی قرار گرفت. یکی از این محورها بحث ریزگردها و گرد و غبار بود که در آن جلسه از تالاب جازموریان به عنوان یکی از کانون های اصلی ریزگردها نام برده شد و قرار شد برای احیای تالاب جازموریان برنامه ریزی شود. در آن سفر استاندار کرمان تاکید کرد که اهمیت جازموریان کمتر از دریاچه ارومیه نیست ولی اینجا مخفی مانده است و کسی نمی داند جازموریان کجاست و از ابتکار خواست تا اعتبارات لازم برای احیای تالاب جازموریان در نظر گرفته شود. ابتکار هم به رزم حسینی قول همکاری لازم را داد.
چهار ماه بعد و در بهمن ماه سال گذشته هم در تهران جلسه ای برگزار شد و این بار ابتکار از ایجاد کارگروه ملی احیای این تالاب خبر داد. اما امروز نه تنها وضع بهتر نشده که اهالی جنوب کرمان و جازموریان معتقدند اقدامی عملی برای احیای این تالاب صورت نگرفته است. از طرف دیگر این روزها به دلیل بحث انتقال آب از سد صفارود به شهرهای شمالی استان و اعتراض اهالی جنوب کرمان به این که با این کار جازموریان وضع بدتری پیدا می کند، مجددا جازموریان را بر سر زبان ها انداخته است. در این میان برخی کارشناسان معتقدند تنها راه نجات جازموریان، انتقال آب از دریای عمان به این تالاب است.
دکتر علی فراستی عضو هیئت علمی دانشگاه ایالتی کالیفرنیا یکی از کسانی است که اعتقاد دارد با اتصال خلیج فارس و دریای عمان به خزر، تالاب جازموریان احیا می شود. در طرحی که او پیشنهاد می دهد ابتدا آب از طریق پمپ یه جازموریان می رسد و سپس از آن جا با روش سنتی حفر قنات می توان آب را به بیابان لوت رساند. از نظر فراستی این کار حسن هایی همچون تغییر اقلیم جازموریان را در پی دارد و اگر این انتقال رخ ندهد، اکوسیستم منطقه جازموریان نابود و شن های روان این تالاب دیگر مناطق را در برمی گیرد. در ادامه با توجه به بالاگرفتن بحث ها بر سر جازموریان در هفته های اخیر، بازنشر گفت و گوی «پیام ما» با دکتر علی فراستی درارتباط با طرح اتصال خلیج فارس و خزر و تاثیرات این طرح بر تالاب جازموریان را بخوانید.
در مصاحبه هایتان با دیگر رسانه ها در مورد طرح ایرانرود و آبرسانی به کویرهای مرکزی کشور سخن گفته اید. یک تاریخچه مختصری درباره این طرح بفرمایید.
حدود ۵۰ سال پیش فردی به نام مهندس هومان فرزاد که یکی از مهندسین وزارت نیرو بود ابتدا در مجله دانشمند و چند مجله دیگر و بعد در یک کتاب پیشنهاد دادند که سه چاله مرکزی ایران یعنی تالاب جازموریان، کویر لوت و دشت نمک تبدیل به دریاچه شود و معتقد بودند که با این کار اقلیم ایران تغییر کرده و رطوبت فلات مرکزی کشور افزایش پیدا می کند. تا چندین سال این طرح تقریبا فراموش شده بود. طرح ایجاد کانال ترانزیت بین دریای مازندران و دریای عمان و خلیج فارس اولین بار در سال ۱۳۶۳ در دولت وقت مطرح شد ولی به طور جدی در دولت آقای هاشمی یک هیات ۱۳۰ نفره از کارشناسان و متخصصان تشکیل شد و مطالعاتی را انجام دادند و نهایتا یک مجموعه ۱۰ جلدی در ۵۰۰۰ صفحه از مطالعاتشان را تنظیم کرده و به نهاد ریاست جمهوری تحویل دادند.
این مطالعات امکان پذیری نزدیک به ۴ سال به طول انجامید و تعدادی از کارشناسان در طی این مطالعه سفرهایی را به دیگر نقاط دنیا داشتند و از کانال هایی بازدید کردند. این طرح بر اساس این فرضیه بود که با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروری، کشورهای جنوبی شوروی که در شمال ایران واقع می شدند به راه های ترانزیت جدید نیاز دارند و با استقلال این کشورها این امکان بوجود آمده که از طریق ایران بتوانند برخی کالاها را وارد و یا صادر کنند و اینجا بود که پروژه احداث کانال های ترانزیتی و اتصال دو دریا به هم پیشنهاد شده بود. ایده کلی این کانال ترانزیت بر مبنای کانال پاناما و بصورت پلکانی و حوضچه ای تعریف شده بود بطوریکه کشتی ها از دریای مازندران تا دریای عمان از طریق یک کانال ترانزیت عبور کنند.
یک طرح دیگر از طرف ایرانیان سان دیگو در ایالت کالیفرنیا به نمایندگی دکتر بدیع الزمانی با نام «ایران رود» ارائه شده بود که صحبت از احداث همین کانال بود و طرح دیگری از شرکتی در تگزاس به مدیریت آقای فرید سیف که در آن طرح ایجاد دریاچه و کانال به طور همزمان مطرح شده بود. در سال ۱۳۸۴ نماینده تهران و آشتیان در مجلس از مرکز پژوهش های مجلس درخواست بررسی این طرح را کرد و همزمان با آن، دو طرح دیگر به دولت هشتم ارائه شد.
مرکز پژوهش های مجلس در بهمن ماه ۸۴ مطالعاتی را درباره این ۳ طرح انجام داد و به این نتیجه رسید که از لحاظ فنی این طرح ها قابل اجراست اگرچه بسیار بلندپروازانه هستند. در این بررسی پیشنهاد شد که مطالعات تکمیلی انجام شود که متاسفانه در دولت های نهم و دهم این اتفاق نیفتاد. با خشکسالی که در کشور رو به افزایش است ما مجددا این طرح ها را بررسی کردیم.
خشکسالی در ایران به اوج خود رسیده و استان کرمان هم شدیدا با این مسئله روبروست به طوریکه در برخی شهرها مثل رفسنجان تا ۳۰۰ متر هم چاه کنده اند اما به آب نرسیده اند و بیم این می رود که در چند سال آینده کرمان قابل سکونت نباشد. طرح ایران رود چه تاثیری بر استان کرمان و معضل خشکسالی اش دارد؟
در کرمان حدود ۴ میلیون و ۱۵۰ هزار هکتار اراضی کشاورزی هست که تقریبا ۹۵ درصد این اراضی با سیستم سنتی آبیاری می شوند. هم اکنون ۹۰ درصد آب استان کرمان در کشاورزی مصرف می شود که نزدیک به ۷۰ درصد این آب بدلیل شیوه های غلط آبیاری هدر می رود و از این زمین ها برداشت کافی انجام نمی شود. بسترهای آب زیرزمینی به شدت تخلیه شده اند و می دانیم در کرمان ۱۱ هزار حلقه چاه غیر مجاز و ۲۴ هزار چاه مجاز وجود دارد ولی بازدهی کشاورزی بسیار پایین است. در سال ۱۳۴۲ چاه های استان کرمان ۳ هزار و ۵۰۰ حلقه بود و الان این تعداد ۱۰ برابر شده و به همین نسبت ۱۰ برای بیش از ۵۰ سال پیش آب از بسترهای زیرزمینی خارج می کنیم. این بسترها چند هزار سال طول کشیده تا ایجاد شده اند و ما در نزدیک ۳۵ سال گذشته ۸۰ درصد آنرا مصرف کرده ایم.
زمین در مناطقی مثل دشت رفسنجان حدود ۳۰ سانتیمتر نشست کرده که این فقط یک نمونه است. با خالی شدن بسترهای زیرزمینی و نشست زمین آثار باستانی هم در حال ریزش هستند. سطح کشت در کرمان حدود ۸۰۰ هزار هکتار است و برای تولید یک کیلوگرم سیب زمینی نزدیک به ۲۰۰ لیتر آب در کرمان مصرف می شود. گونه هایی در کرمان کشت می شوند که اصلا مناسب مناطق خشک و کم آب نیستد. زمین برخی مناطق در کرمان استعداد کشاورزی ندارد ولی به دلیل طرحی که از سال ۶۰ دولت پی گرفت بنام «طرح طوبی» که هر کس زمین بایری را آباد کند و در آن کشاورزی نماید سند آن زمین به نامش زده می شود؛ باعث شد که هرکس در هر جایی بخواهد کشاورزی کند و بهای این امر حفر چاه در این زمین هاست.
من خبر دارم در برخی از مناطق کرمان چاه هایی که آب دارند به قیمتی گزاف خرید و فروش می شوند. این آب به بهای خشک شدن بسترهای زیرزمینی در حال خارج شدن است. طبق گفته نماینده سیرجان در مجلس از ۶۵۰۰ روستایی که در کل کشور دچار بی آبی شده اند و با تانکر آبرسانی صورت می گیرد، ۹۴۱ روستا در استان کرمان هستند. این وضعیت خشکسالی در استان کرمان شدت بیشتری نسبت به دیگر استان ها در ایران دارد و طرح هایی مبنی بر انتقال آب به کرمان وجود دارد که همین نماینده محترم سیرجان هم این طرح را پیشنهاد کردند.
همانطور که مسئولان دیگر استان هم در صحبت هایشان به این طرح اشاره کردند.
می دانیم که منبع لایتناهی آب اقیانوس ها هستند و الان همه متوجه خلیج فارس و دریای عمان و دریاری مازندران شده اند که آب را از اینجاها با خط لوله منتقل کنند ولی اینها راه حل موقتی است. بیشتر مشکل به مدیریت آب بر می گردد که شامل مواردی می شود همچون روش غلط آبیاری و عدم بازیافت آب، پوسیدگی لوله های انتقال آب شهری که باعث هدر رفتن آب می شود؛ حفر چاه های غیر مجاز؛ کم ارزش بودن قیمت آب و امثالهم.
به مجموعه این ها مدیریت آب می گویند و ضعف در مدیریت آب باعث خشکسالی شده ولی اضافه بر نقش انسان ها، تغییر اقلیم باعث شده در بخش هایی از کره زمین از جمله بخشی که ایران در آن واقع شده؛ حجم بارندگی کاهش یافته و به سمت خشکسالی بروند. بر اساس مطالعات سازمان فضانوردی آمریکا (ناسا) تغییر اقلیم کره زمین که یکی از عوارض گرمایش سطح کره زمین است؛ بخش هایی از آسیا دچار بارش زیاد و سیلاب شده اند و بخش هایی دچار خشکسالی. در آمریکا هم این مشکل دیده شده، غرب آمریکا دچار خشکسالی و شرق دچار بارش بی سابقه شده. آب از کره زمین خارج نشده و بلکه بدلیل تغییر اقلیم جابجا شده است. مجموعه ای از عوامل دست بدست هم داده که باعث شده کشور با بحران کم آبی مواجه شود: ذخیره آب کاهش پیدا کرده، جمعیت ایران افزایش یافته و در کنار آن سوء مدیریت در مصرف و توزیع آب را میتوان از علل بنیادین خشکسالی نام برد.
آیا «ایران رود» با تغییر اقلیم می تواند با معضل خشکسالی مقابله کند؟
تا آنجاییکه به نقش انسان ها بر می گردد باید مدیریت آب را تغییر داد. آبی را که در شهرها و روستاها مصرف می شود باید بازیافت کرد، سیستم آبیاری کشاورزی را تصحیح نمود، زمین هایی را که دیگر توان کشت ندارند از دور خارج کرد، محصولاتی را که نیاز به آب کمی برای کشت دارند در کرمان بکاریم و محصولات آب بر را به نقاط پر آب کشور منتقل کنیم. همه این فعالیت ها به طور اورژانس و فوری باید انجام بگیرد تا همین الان با معضل خشکسالی مقابله کنیم اما معضل خشکسالی در کنار ضعف مدیریت آب به مشکل تغییر اقلیم کشور برمی گردد. اخیرا سازمان فضانوردی امریکا (ناسا) روند تغییرات دمای حرارت کره زمین را در طی ۱۴۰ سال اخیر بررسی کرده و به این نتیجه رسیدند که دمای حرارت کره زمین نسبت به یکصد سال پیش بین ۱٫۵ تا ۲ درجه فارنهایت افزایش یافته است. همچنین اقلیم کره زمین به سمت دو قطبی خشک و مرطوب می رود.
برخی دانشمندان معتقدند به ازای هر درجه افزایش دما در یک منطقه به میزان ۱۰ درصد از بارش و ذخیره آب آن منطقه کم می شود. یعنی تبخیر آب بیشتر می شود و بارندگی هم کمتر. این مساله در ۱۰۰ سال اخیر در ایران هم اتفاق افتاده است و حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد از ذخیره کل آب ایران کاهش یافته و جمعیت ایران در این ۱۰۰ سال تقریبا ۱۰ برابر شده.
خب الان باید چکار کنیم؟ راه مقابله با این مشکل چیست؟
این سوالی است که در ذهن بسیاری از هموطنان و کارشناسان مطرح است و راه حلهای متفاوتی ارائه شده و کماکان می شود. بسیاری از راه حل های پیشنهادی مناسبند ولی بنظر ما این راه حل ها مشکل تغییر اقلیم و خشکسالی را بطور راهبردی حل نمی کنند. انتقال آب به کویرهای مرکزی کشور پاسخ فوری و اورژانس به معضل کم آبی و خشکسالی در کشور نیست بلکه پاسخی راهبردی و دراز مدت است. کویرهای ایران در گذشته دریاچه بودند و براساس برخی روایات تا ۲ هزار سال پیش آب داشتند وحتی در کویر لوت با قایق رفت و آمد می کردند و به مرور خشک شدند.
بلایی که بر سر دریاچه ارومیه آمد و همان بلایی که اخیرا تالاب جازموریان به آن دچار گردید و کاملا خشک و بیابان شد در واقع تداوم یک روند طولانی خشکسالی است. این روندی است که از حدود ۷ هزار سال در ایران شروع شده و الان ما به جایی رسیدیم که ۷۷ درصد تالاب های ایران یا خشک شده اند و یا در معرض خشک شدن هستند. فرضیه ای مطرح هست که اگر دوباره آب را به چاله های مرکزی ایران برگردانیم امکان دارد درجه رطوبت کشور افزایش یافته و باعث افزایش بارندگی شود. درست بودن این فرضیه نیاز به مطالعه دارد. یکی از دوستان ما به نام مهندس محمود شاهبداغی با استفاده از عکس های ماهواره ای سه بعدی سازمان ناسا توانست وضعیت توپوگرافیک (پستی و بلندی ها) فلات ایران را ترسیم کند. با این تصاویر عمق و ابعاد سه چاله مرکزی ایران را مشخص کرد و معلوم نمود که دور این سه چاله کوه و تپه هست و ارتفاع این کوه ها را مشخص کرد. اگر چاله ای که شهر طبس در آن قرار گرفته را نیز اضافه کنیم باید به چهار حفره بزرگ در فلات مرکزی ایران اشاره کنیم. مهندس شاهبداغی مستندی از این تصاویر بصورت یک ویدئوی ۱۲ دقیقه ای روی یوتیوب قرار داده است با عنوان «شاهبداغی پلان».
در این مطالعه بررسی کردند که چه حجم آبی نیاز هست تا این چاله ها پر شوند و چه مناطقی با چه وسعتی در صورت رسیدن آب به سطوح مشخص تبدیل به دریاچه خواهند شد. طرح انتقال اب بر مبنای دو فن آوری شناخته پیشنهاد شده است: یکی فناوری قنات؛ که مبتکر آن ایرانیان بودند و در طول تاریخ برای انتقال اب از نقطه ای به نقطه دیگر مورد استفاده قرار گرفته و دیگری فن آوری پمپ آب از اعماق زمین؛ که آن هم شناخته شده است. بر اساس این مطالعات به این نتیجه رسیده اند که اگر قناتی از قسمت شرق بندرعباس از زیر دریا حفر شروع شود و به مسافت ۹۶ کیلومتر این قنات با شیب یک درصد، آب را به منبع ذخیره ای در پایین کوهپایه های تالاب جازموریان منتقل کند و سپس با پمپی به ارتفاع ۵۸۰ متر در آنجا آب پمپاژ شود می توان آب را به تالاب خشک شده جازموریان سرازیر کرد.
فرضیه ما این است که اگر انتقال آب به جازموریان از این طریق اتفاق نیفتد اکوسیستم جازموریان در آینده ای نه چندان دور منهدم خواهد شد و طی ۱۰ سال آینده خاک جازموریان بدلیل تابش نور خورشید و گرما به وضعیت فعلی دشت کویر در می آید و طوفان های شن به سمت شهرهای کرمان می وزد. توصیه ما این است که اگر در مرحله اول به شیوه سنتی ایرانی یعنی قنات و با استفاده از شیوه مدرن یعنی پمپ، آب را مجددا به تالاب جازموریان منتقل کنیم و آنجا از این حالت خشکسالی خارج شود و ما در آنجا مطالعه انجام دهیم که آیا آبی که در جازموریان جمع شده باعث تغییر اقلیم فضای بالای جازموریان می شود یا نه، باعث افزایش رطوبت می شود یا نه و اگر این اتفاقات بیفتد می توان همین الگو را در کویر لوت و بعد از آن در دشت کویر پیاده کرد. منبعی که ما داریم منبع لایتناهی اقیانوس هست. در بدترین حالت اگر تغییر اقلیم هم صورت نپذیرد حداقل اینست که بیابان جازموریان مجددا احیا شده و تبدیل به دریاچه خواهد شد.
اینجا سوالاتی پیش می آید. این آب به صورت شور منتقل می شود و یا شیرین؟ هزینه انتقال آب چقدر خواهد بود و این انتقال چقدر طول می کشد.
این ها بحث هایی ست که احتیاج به مطالعات بعدی دارد ولی قطعا انتقال آب به تالاب جازموریان می تواند از بهم ریختگی اکوسیستم آن منطقه جلوگیری کند.
هزینه و زمان این انتقال در دست مطالعه است اما از لحاظ فنی قابل اجراست و پیچیده نیست. کافی ست ما بخواهیم و خواستار حل دراز مدت بحران آب ایران باشیم. راه حل هایی که وزارت نیرو و کشاورزی و دیگر کارشناسان می دهند خوب است و به عنوان راه حل اورژانس قابل استفاده هستند ولی ما معتقدیم این ها راه حل دراز مدت و راهبردی برای مقابله با خشکسالی ایران نیستند. اگر راه حل دراز مدت می خواهیم باید به فکر بازگرداندن آب به کویر ایران باشیم با این امید هم اقلیم ایران عوض شود و هم این مناطق از بن بست استراتژیک و بیهودگی خارج شوند که طبعا استفاده زیادی از این کار به استان کرمان و شهر کرمان خواهد رسید.
با توجه به تاثیرات مثبتی که این طرح می تواند بر استان کرمان بگذارد، آیا با نمایندگان کرمان در مجلس و یا مسئولان ارشد استان این طرح را در میان گذاشتید؟ آن ها در جریان این طرح هستند؟
من آذر ماه سال ۹۳ به ایران سفر کردم و دو هفته در ایران بودم و با برخی از مسئولان وزارت نیرو ملاقات داشتم و با نماینده مجلس یکی از استان های شمالی هم دیداری داشتم و با معاون علمی و فناوری رئیس جمهور صحبت کردم که ایشان هم در جریان این طرح هستند و از اینکه مطالعات ادامه پیدا کند استقبال کردند ولی جواب قطعی ندادند چون مطالعات به اتمام نرسیده.
درخواست ما این بود که فضایی فراهم شود تا آن مطالعاتی را که در دولت آقای هاشمی رفسنجانی انجام شد و آن طرحی که مهندس هومان فرزاد قبلا داده بودند، به طور علمی انجام شود. ما احتیاج به مدل سازی داریم که اگر کویر ایران از آب پر شود چه تاثیرات اقلیمی می تواند بگذارد. هم این کار را به طور کامپیوتری با نرم افزارهای خاص خودش می توان انجام داد و هم با انتقال آب به تالاب جازموریان و انجام آزمایشات. این ایده جدید است که ما به آن رسیدیم و الان روی این نظریه داریم کار می کنیم و هنوز طرح ما تکمیل نشده که بتوانیم به مقامات استان کرمان و نمایندگان استان کرمان در مجلس ارائه کنیم. ولی امیدواریم با تشکیل انجمن ایران رود بتوانیم این طرح را به عنوان یک طرح پیشنهادی و یک پروپوزال به دولت ایران و استانداری و مقامات کرمان ارائه دهیم.
برخی معتقدند در بخشی از کویر ایران آب سریعا تبخیر می شود و تغییر اقلیم اتفاق نمی افتد.
بر اساس اطلاعات هواشناسی؛ گرم ترین نقطه کره زمین در کویر لوت است. در ۱۰ سال گذشته طبق آمار سازمان فضانوردی امریکا منطقه گندم بریان در وسط کویر لوت در ۵ سال متوالی از نظر گرما رکورد شکسته است و درجه حرارت گندم بریان به ۷۰٫۷ درجه سانتی گراد رسیده که از سایر نقاط گرم کره زمین دمای بالاتری دارد. به این منطقه گندم بریان به دلیل شدت گرما اصطلاحا می گویند «بخاری کره زمین». یک فرضیه ای هست که می گوید تابش نور خورشید به کویرهای مرکزی ایران باعث می شود بخشی از حرارت جذب زمین شود و بخشی به جو زمین بازتاب پیدا کند ولی بدلیل انباشت گازهای گلخانه ای در جو زمین بخشی از این نور ماوراء قرمز از جو عبور نمی کند و دوباره برمی گردد به فضای ایران. این بازتاب اشعه قرمز باعث نازا شدن ابرها و باعث کاهش بارندگی در ایران می شود. حالا اگر ما این «بخاری» را خاموش کنیم و از کنش و واکنش نور خورشید جلوگیری کنیم، چه اتفاقی می افتد؟ یک فرضیه می گوید این امر می تواند ابرهای نازای ایران را باران زا کند.
صحت این فرضیه باید مورد مطالعه قرار گیرد. حتی اگر این نتیجه گیری بدست نیاید، که به نظر ما بدلیل وجود کوه در اطراف کویرها نتیجه می دهد، یک دانشی هست به نام تاثیر دریاچه (Lake Effect) به این معنا که اگر سطح آب دریاچه ۱۵ درجه خنک تر از بادی باشد که از سطح دریاچه عبور می کند، تبخیر آب را به باران تبدیل می کند. این فرضیه در دریاچه های دیگر نقاط جهان ثابت شده است و ما اگر آب را به کویر ایران انتقال دهیم بدلیل اینکه اطراف این دریاچه ها کوه قرار گرفته و وزش باد که بیشتر از سمت شمال غرب است و می تواند این اختلاف حرارت را حداقل در زمستان ایجاد کند و آب تبدیل به رطوبت هوا و بارندگی شود. علاوه بر بحث تغییر اقلیم، انتقال آب به کویر ایران به برخی کشورهای و جزایر جهان که در معرض غرق شدن هستند نیز کمک می کند و همچنین می توان از همین چاله های مرکزی آب را منتقل کرد و در صورت نیاز نمک زدایی کرد. انتقال آب در حجم کلان به فلات مرکزی ایران می تواند خشکسالی، گسترش کویر و شن های روان و بن بست اقتصادی و استراتژیکی جنوب و جنوب شرقی ایران را تغییر دهد.
الان تعادل جمعیتی ایران بهم خورده و نواحی جنوب و جنوب شرقی ایران به مرور خالی از سکنه می شود و این موضوع برای ایران یک خطر استراتژیک است. به نفع ایران است که مناطق جنوبی و جنوب شرقی آباد شود ولی آبادانی این مناطق با چند لوله انتقال آب شیرین اتفاق نمی افتد. ما معتقدیم تنها با انتقال آب از دریاها به فلات ایران می توان از تداوم نگران کننده بهم خوردن تعادل جمعیتی ایران جلوگیری کرد. طبق گفته خانم ابتکار؛ رئیس سازمان حفاظت محیط زیست کشور؛ تا سال ۲۰۵۰ میلادی خشکسالی ایران ۱۱ برابر بدتر از حالا خواهد شد. اگر این فرضیه درست باشد تا ۳۵ سال دیگر فلات ایران غیر قابل سکونت خواهد شد. ما معتقدیم این طرح می تواند ایران را از این خطر حتمی نجات دهد و بیشترین استفاده هم به استان های جنوبی و جنوب شرقی ایران برسد که کرمان هم طبعا جزء این استان هاست.
با فرض اینکه مطالعات شما به نتیجه برسد، چقدر طول می کشد این طرح کامل اجرا شود؟
ما معتقدیم اگر همه چیز خوب پیش برود، بودجه باشد، ممانعتی نباشد و در حالت ایده آل، حدود ۳۰ سال طول خواهد کشید. این ۳۰ سال بهتر از آن است که صبر کنیم و ببینیم ۳۵ سال دیگر چه اتفاقاتی می افتد. ما اگر از همین حالا شروع کنیم می توانیم روند خشکسالی را معکوس کنیم. اگر حالا دست به اقدام دراز مدت و راهبردی نزنیم ۳۰ سال دیگر خیلی دیر خواهد بود. حداقل این طرح این است که چاله های مرکزی ایران از این حالت بلااستفاده بودن در می آید و به نواحی قابل استفاده تبدیل می شوند.
خب پس از این ۳۰ سال، چه مدت طول می کشد نتایج این طرح مثل تغییر اقلیم اتفاق بیفتد؟
فرضیه ای هست که اگر این دریاچه ها به ارتفاع مشخصی برسند، این تغییر اقلیم اتفاق می افتد. عمق تالاب جازموریان حدودا ۳۸۰ متر است و بالاترین لبه جازموریان از سطح دریای آزاد ۵۳۰ متر است. برای پر کردن آن تا ارتفاع حدود ۵۰۰ متر می توان به تالاب جازموریان آب وارد کرد. براساس این مطالعه حجم آبی که در ارتفاع ۵۲۵ متر وارد جازموریان شود، ۲ هزار و ۱۵۰ کیلومتر مکعب است که دریاچه ای به مساحت ۲۰ هزار و ۵۸۴ کیلومتر مربع تشکیل خواهد شد.
در مرحله دوم اگر این طرح موفق شود با توجه به اینکه پایین ترین نقطه کویر لوت ۱۸۷ متر از سطح دریای آزاد بالاتر است، با این فرض که تالاب جازموریان تا ارتفاع ۵۰۰ متر پر از آب شود، می توان با حفر یک قنات دیگری از تالاب جازموریان در زیر کوه آب را بدون پمپاژ به کویر لوت وارد کرد و آن جا را تا همان ارتفاع ۵۰۰ متر از سطح دریا از آب پر کرد. ما معتقدیم اگر کویر لوت تا ۵۰۰ متر از آب پر شود آن کنش و واکنش حرارتی که باعث خشکی فلات ایران شده، متوقف می شود. اینکه چقدر باعث افزایش بارندگی و رطوبت شود مورد اختلاف نظر است. اقای سیف معتقد بود که اگر این اتفاق بیفتد، میزان بارندگی به حدی افزایش پیدا می کند که سدهایی که الان ساخته شده کافی نخواهد بود. ۷ هزار سال پیش در اطراف دریاچه های مرکزی ایران، جنگل بوده و ایران اقلیمی نیمه استوایی داشت. فرض بر این است اگر آب به چاله های مرکزی ایران راه پیدا کند، اقلیم ایران به نیمه استوایی برگردد. البته همه این ها فرضیاتی است که مورد مطالعه هستند.
اگر تغییر اقلیم بوجود نیاید آیا این طرح بی فایده نخواهد بود؟
فرض ما اینست که به محض اینکه آب وارد چاله های مرکزی شود، آن «تاثیر دریاچه» اتفاق بیفتد. زمان زیادی هم نیاز ندارد. مهم همان انتقال آب است که چقدر طول می کشد. ما معتقدیم تالاب جازموریان می تواند یک پروژه پایلوت شود و تغییر اقلیم را به آزمایش گذاشت در عین حالی که اگر تغییر اقلیم هم اتفاق نیفتد، بوجود آمدن دریاچه باعث ایجاد فرصت های صنعتی، گردشگری و شهرسازی در اطراف آن دریاچه می شود. من یک مثالی می زنم از یک دریاچه در جنوب کالیفرنیا. کالیفرنیا آب مصرفی و کشاورزی را بیشتر وارد می کند و حدودا ۸۰۰ کیلومتر آنطرف تر آب به لس آنجلس و شهرهای جنوب کالیفرنیا منتقل می شود چرا که لس آجلس بسیار خشک است و آب به اندازه کافی ندارد و حدود ۷۰ درصد آب مصرفی اش وارداتی ست.
یکی از کانال هایی که در جنوب کالیفرنیا آب را از رودخانه کلورادو به شهر سان دیگو می آورد حدود ۱۱۰ سال پیش ساخته شده. حدود ۱۰۳ سال پیش در اثر بارندگی های زیادی که می شود یکی از دیواره های این کانال تخریب می شود و آبی که باید انتقال داده می شد به همراه بارندگی یک حفره بسیار بزرگی را از آب پر کرد و دریاچه ای به نام سالتون در جنوب کالیفرنیا ایجاد شد. اطراف این دریاچه کوه نیست و کاملا باز است و باعث تغییر اقلیم نشد ولی این دریاچه باعث شد یک ذخیره آبی در یک منطقه خشک ایجاد شود و اطراف این دریاچه شهر بوجود آمد، صنایع بوجود آمد و به یک جاذبه توریستی تبدیل شد. بعدا در کنار این دریاچه بندرسازی کردند و در این دریاچه پرورش ماهی و ماهیگیری انجام می شود و مردم کالیفرنیا از این آب استفاده می کنند. در ایران هم حتی اگر این تغییر اقلیم که به عنوان هدف غایی و نهایی مد نظر برخی از دوستان هست محقق نشود، حداقل می توان از دیگر مزایای دریاچه استفاده کرد و چه بسا بسترهای زیرزمینی ایران دوباره پر شود.
برخی معتقدند آب شور می تواند بسترهای زیرزمینی را شور بکند.
در ساحل اقیانوسها و حتی در ساحل خلیج فارس و دریای عمان و دریای مازندران؛ که آب شور دارند؛ اگر چند صد متر از ساحل فاصله بگیرید به آب شیرین می رسید. آب شور خلیج فارس باعث نشده که بسترهای زیرزمینی شور شود. به احتمال قریب به یقین انتقال آب دریاها به کویر هم باعث شور شدن بسترهای زیرزمینی نخواهد شد. چون کف کویر لوت و دشت نمک بدلیل اینکه قبلا دریاچه بوده اند، خاک رس است و امکان شور شدن آب های زیرزمینی وجود ندارد. حتی اگر آب شور دریا هم از این خاک عبور کند املاح آب در لایه های خاک رس تصفیه شده و نمک در آن منطقه باقی خواهد ماند و فقط آب شیرین به بسترهای زیرزمینی میرسد و آن بسترها را مجددا پر خواهد کرد. البته این ها همه فرضیه است و بین کارشناسان اختلافات نظرهایی وجود دارد و باید به یک نقطه مشترکی برسند و ما معتقدیم برای رسیدن به این نقطه مشترک مطالعات بیشتری باید انجام شود.
صحبت پایانی اگر دارید بفرمایید.
پروزه ایرانرود به معنای انتقال آب به کویرهای مرکزی کشور و در صورت مناسب بودن؛ ایجاد کانال ترانزیت بین دریاهای شمال و جنوب کشور است که به لحاظ فنی امکانپذیر و به لحاظ اقتصادی قابل تامل است. این نه یک طرح آبیاری بلکه یک طرح گسترده آبادانی کشور است و برای تحقق آن به اجماع ملی نیازمندیم. «طرح ایرانرود پروژه شهروندان ایران است». قطعا مساعدت و همکاری کارشناسان و دانش پژوهان و همچنین همکاری دولت، استانداری کرمان و نمایندگان کرمان می تواند به ما کمک کند تا در زمینه خشکسالی ورود کنیم و مطالعاتمان به نتیجه برسد.