به تازگی روزنامه ایتالیایی «ایل جورناله» با تیتر «ایران غرب را به چالش می کشد» به موضوع اتصال دریای خزر به خلیج فارس پرداخت. در این یادداشت آمده است، مهدی سنایی سفیر ایران در روسیه در جریان دیدار خود با گروهی از دانشجویان در «سن پترزبورگ» و همچنین در گفت و گویی با خبرگزاری «ایتارتاس» از طرح احداث کانال اتصالی شمال و جنوب ایران یاد کرد و در دستور کار بودن آن را تأیید کرد. سفیر ایران در روسیه در سخنان خود که بازتاب فراوانی نیز در رسانه ها داشت، گفت: «مسکو و تهران در حال مذاکره و رایزنی برای ایجاد کانالی میان دریای خزر و خلیج فارس هستند».
یکی از طرح ها و پروژه های کلان ملی که مطالعه روی آن از دیرباز مطرح
بوده و هم اینک نیز مطالعه بر روی آن در دستور کار مسئولان دولت قرار دارد،
پروژه اتصال دریای خزر به خلیج فارس در قالب رودی با نام «ایران رود» است؛
طرحی که در نگاه اول بسیار جذاب و خارق العاده به نظر می رسد، ولی بررسی
جزئیات این طرح، چیزی جز رؤیای دست نیافتنی، زیانبار و با اهداف پشت پرده
دیگر را نشان نمی دهد.
خاطره تاریخی مردم ایران با طرح های غیر عملیاتی و ناشدنی آشنایی نزدیکی
دارد؛ طرح هایی که بیش از آنکه اجرایی شدن آنها دغدغه مسئولین باشد، عواید
ناشی از طرح آنها مورد توجه قرار می گیرد. پروژه اتصال دریای خزر به خلیج
فارس را یکی از این طرح ها می توان دانست که از دهه ۳۰ شمسی مورد توجه قرار
گرفته است؛ پروژه ای که به وسیله آن تلاش می شود، مقصر ناکامی در توسعه
عادلانه و یکسان پهنه های جغرافیایی کشور، جغرافیای خشن فلات مرکزی و نه
ناکارآمدی مدیران اجرایی معرفی شود.
یکی از طرح ها و پروژه های کلان ملی که مطالعه روی آن از دیرباز مطرح بوده و
هم اینک نیز مطالعه بر روی آن در دستور کار مسئولان دولت قرار دارد، پروژه
اتصال دریای خزر به خلیج فارس در قالب رودی با نام «ایران رود» است؛ طرحی
که در نگاه اول بسیار جذاب و خارق العاده به نظر می رسد، ولی بررسی جزئیات
این طرح، چیزی جز رؤیایی دست نیافتنی، زیانبار و با اهداف پشت پرده دیگر را
نشان نمی دهد.
در همین رابطه، به تازگی روزنامه ایتالیایی «ایل جورناله» با تیتر «ایران غرب را به چالش می کشد» به موضوع اتصال دریای خزر به خلیج فارس پرداخت. در این یادداشت آمده است، مهدی سنایی سفیر ایران در روسیه در جریان دیدار خود با گروهی از دانشجویان در «سن پترزبورگ» و همچنین در گفت و گویی با خبرگزاری «ایتارتاس» از طرح احداث کانال اتصالی شمال و جنوب ایران یاد کرد و در دستور کار بودن آن را تأیید کرد. سفیر ایران در روسیه در سخنان خود که بازتاب فراوانی نیز در رسانه ها داشت، گفت: «مسکو و تهران در حال مذاکره و رایزنی برای ایجاد کانالی میان دریای خزر و خلیج فارس هستند».
این طرح پیشتر نیز توسط برخی مایندگان مجلس در قالب نامه ای به دولت پیشنهاد شده بود. علاءالدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس بر لزوم پیگیری جدی و برنامه ریزی شده اتصال دریای خزر به خلیج فارس تأکید کرده و اجرایی شدن این طرح را تحول زیست محیطی عظیم در مناطق کویری کشور دانسته بود.
در این رابطه حمید چیت چیان، وزیر نیروی دولت فعلی نیز بر استفاده از منابع آبی غیرمتعارف نظیر آب دریاها تأکید دارد و گفته است: «انتقال آب از دریای خزر در شمال کشور نیازمند این است که بررسی بیشتری در خصوص مطالعات این پروژه داشته باشیم».
فارغ از تلاش های دولت فعلی برای عملیاتی کردن این طرح باید گفت، از دولت هاشمی رفسنجانی گرفته تا محمود احمدی نژاد، تلاش هایی برای عملیاتی شدن این طرح انجام شد، ولی هیچ یک به سرانجام مشخص نرسید.
از جمله دلایل عملیاتی نشدن این طرح تاکنون را می توان وجود موافقان و مخالفانی دانست که هر یک با ارائه نظریات کارشناسی خود بر روند اجرای این طرح اثر گذار هستند. برای مثال، موافقان با اشاره به اشتغال زا بودن این طرح از مرحله اجرا تا سرانجام آثاری نظیر برطرف کردن مشکلات خشکسالی، ایجاد دسترسی میان شمال و جنوب، امکان کشتیرانی، تغییر اکوسیستم مناطق کویری ایران و ایجاد بنادر و پرورش میگو و ماهی در فلات مرکزی ایران را از آثار و برکات این طرح کلان ملی می دانند.
مخالفان نیز با تأکید بر اینکه بر اساس ویژگی های جغرافیایی این طرح عملاً قابلیت اجرا ندارد، آن را رد می کنند؛ برای مثال، پرویز کردوانی مدرس دانشگاه و صاحب نظر در حوزه مسائل آب و خاک معتقد است: «چون بین دو دریای خزر و خلیج فارس، اختلاف ارتفاع زیاد وجود دارد و کشتی ها باید یک هزار و ۷۰متر از کوه البرز بالا بروند تا مسیر خود به سمت خلیج فارس را طی کنند، لذا این طرح امکان اجرا ندارد.» این استاد دانشگاه همچنین در برخی کتاب های خود نظیر کتاب «مناطق خشک» با برشمردن بیش از ۵۰ جذابیت برای مناطق خشک ایران تلاش کرده تا توجه مسئولین را به آنها برای توسعه این مناطق جلب کند.
بهادر زارعی، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در این رابطه به «تابناک» گفت: «با توجه به وضعیت اقتصادی کشور، انجام چنین پروژه عظیمی در شرایط کنونی غیر ممکن است و در حد حرف و شعار باقی خواهد ماند. چرا که بعد فنی این پروژه عظیم است و هیچ گاه مطالعه نشده است. دریای خزر ۲۷ متر زیر سطح آب های آزاد است و پیامدهای زیست محیطی اجرایی کردن چنین پروژه ای با شرایط دشوار جغرافیایی افق روشنی ندارد.»
اسماعیل کهرم، کارشناس ایرانی مسائل محیط زیست نیز در این رابطه بر این باور است: «شوری آب دریاچه خزر ۱۳ میلی گرم در هر لیتر است که نه تنها قابل استفاده در این زمینه ها نیست، بلکه صرفه اقتصادی هم ندارد. از طرفی خاک مناطق مرکزی قابل کشت نیست، کلا شن و خاک رس است. برای کدام مصارف کشاورزی و صنعتی قرار است این پروژه چند میلیاردی عظیم انجام شود؟»
توضیح بیشتر آنکه هرچند در آذرماه سال ۱۳۸۴ مرکز پژوهش های مجلس سرانجام در نتیجه گیری گزارشی در این رابطه مدعی شد، احداث یک آبراه کشتیرانی مرکزی در ایران از لحاظ فنی امکان پذیر و از لحاظ اقتصادی قابل تعمق و مورد اجماع کارشناسان داخلی و خارجی است، مدیر عامل شرکت مدیریت منابع آب ایران در آن زمان اعلام کرد: «موارد مطرح دارای مطالعات لازم نیستند و در حد یک پیشنهاد مطرح است.»
حال جدا از اعلام نظرهای گوناگونی که موافقان (عمدتاً مسئولان اجرایی) و مخالفان (عمدتاً اساتید و کارشناسان» در رابطه با این طرح دارند، چرایی مطرح شدن طرح اتصال دریای خزر به خلیج فارس در دولت های مختلف و در بازه های زمانی گوناگون قابل تعمق و مسأله برانگیز است.
مسأله اول آن است که آنانی که مدعی هستند در حال حاضر ما توان اجرای چنین پروژه عظیم و کلانی را داریم و لذا هرچه سریع تر باید برای دستیابی به پیامدهای مثبت آن وارد مرحله اجرا شویم، باید به این سؤال پاسخ دهند که تاکنون ما در زمینه توسعه سیستم حمل و نقل زمینی (ریلی و جاده ای) و هوایی که در دسترس و عملیاتی هستند چه مقدار کوشیده ایم؟ اصولاً کیفیت و کمیت جاده ها و سیستم ریلی کشور ما در جهان دارای چه سطحی است و آیا ما فرضاً برای توسعه ارتباطات اقتصادی و صنعتی میان شمال و جنوب و ایفا کردن نقش کریدوری میان کشورهای شمال ( روسیه و قفقاز و آسیای مرکزی) برای دستیابی به خلیج فارس همه راه های ساده تر یعنی توسعه صنعت ارتباطی جاده ای، ریلی و هوایی را رفته ایم و به بن بست رسیده ایم که حال در تلاش هستیم یک پروژه عظیم و کلان هزینه بر را برای رسیدن به آن هدف اجرایی کنیم؟
مسأله دیگر آنکه آیا برای نقش ارتباطی فی ما بین کشورهای شمال (روسیه و قفقاز و آسیای مرکزی) برای دستیابی به خلیج فارس صرفاً مشکل ما موضوع سیستم ارتباطی است و مناسبات نظام بین الملل و تنش های سیاسی موجود در این رابطه مشکل آفرین نبوده است؟
مسأله دیگر آنکه آیا برای دستیابی به اشتغال پایدار، توسعه گردشگری و توسعه عادلانه نقاط مختلف جغرافیایی کشور الزاماً نیاز به میگو، ماهی، امکان کشتی رانی و رود پر آب است و آرامش و سکوت، آسمان صاف و پرستاره، هوای تمیز و پاک، عوارض طبیعی دیدنی، حیوانات نایاب و زیبا، گیاهان خارق العاده با خواص دارویی، منابع معدنی و… فلات مرکزی ایران امکان توسعه گردشگری در این مناطق را ایجاد نمی کند؟
مسأله دیگر اینکه در کشور ما و در حال حاضر طرح های انتقال آب فراوانی عمدتاً با هدف انتقال آب از حوضه های آبریز غرب کشور به فلات مرکزی انجام شده است. مرور مجدد بر این طرح ها و ناکارآمدی آنها در توسعه فلات مرکزی که با آسیب های جدی به اکوسیستم حوضه های آبریز غرب ایران همراه شد، شاید بتواند برای ایجاد یک نگاه عمیق به این طرح کلان ملی مسئولان ما را یاری کند.
با توجه به آنچه آمد ـ که دانستن آنها نیز زیاد کار سختی نیست ـ به نظر می رسد دو موضوع احتمالی مهم پشت پرده مطرح کردن چنین پروژه کلانی وجود دارد:
۱- برخی افراد و کارشناسان تلاش می کنند با طرح این پروژه در دولت های مختلف کشور آنها را ترغیب کنند تا برای امکان سنجی و مطالعه این طرح پروژه های تحقیقاتی و مطالعاتی با هزینه های بالا تعریف کنند که با این احتمال می توان گفت: اگر این پروژه کلان ملی برای مردم ایران آب نداشته باشد، ولی برای مجریان طرح های تحقیقاتی وابسته به آن نان دارد. کما اینکه تا کنون نیز هزینه های گزاف فراوان صرف مطالعه این طرح در دولت های مختلف شده است، بدون آنکه سرانجام مشخصی داشته باشد.
۲- احتمال دوم آنکه مسئولان اجرایی کشور همواره تلاش می کنند با طرح این
پروژه و پروژه های مشابه کم کاری های خود در رابطه با توسعه عادلانه و
یکسان پهنه های مختلف کشور را مخفی کنند و عامل این مهم را جبر محیطی و
جغرافیایی خشن فلات مرکزی کشور و نه ناکارآمدی خود معرفی کنند.
منبع: تابناک