کردوانی: راه حل بحران آب ساخت راکتوراتمی کنار دریای خزر است

شهرداری نباید چمن بکارد، به‌زودی در قسمت‌های مرکزی ایران آب تمام می‌شود

  بحران آب یکی از مسائلی است که چند سالی است در ایران شدت گرفته و اگر متوقف نشود ایران وارد شرایط خطرناکی می شود، پروفسور کردوانی در کافه خبری در خبرآنلاین از اقداماتی که برای حل این بحران در ایران می توانیم انجام بدهیم گفت.

کم آبی یکی از  بحران‌هایی است که کشور‌های زیادی در خاورمیانه را گرفتار کرده؛ دلیل هم نداشتن منابع آبی عنوان می‌شود. به دلایل مختلف  چندین سال است ایران هم با این بحران روبرو شده است، بحرانی که پیامد های آن خشکی دریاچه ارومیه، خشک شدن زاینده رود، مهاجرت مردم به شهر های بزرگ و … حتی برخی از کارشناسان پیش‌بینی کرده‌اند که تا ۷ سال دیگر منابع آبی ایران تمام می شود،

چندی پیش پروفسور پرویز کردوانی پدر کویر شناسی ایران با حضور در کافه خبر  در گفتگو با خبرآنلاین از عوامل ایجاد این بحران آب در ایران گفت.

در قسمت دوم این گفتگو با او درباره اقداماتی که برای حل بحران آب باید انجام شود حرف زدیم که در ادامه می‌خوانید؛

چندین سال است که ایران درگیر بحران آب است اما چرا به تازگی از این موضوع حرف زده می شود؟

۲ یا ۳ سال است که می گوییم ایران درگیر بحران آب است، علت آن هم تغییر دولت نیست بلکه علت این است نه روستاها بلکه شهرهای بزرگ هم دیگر آب ندارند.

پیش از این چگونه اجازه نمی دادیم بحران آب وارد شهر های بزرگ شود و چرا الان نمی توانیم این کار را انجام دهیم؟

قبلا هر شهری که می گفت آب ندارد وزارت نیرو، آب کشاورزی یا هر حوزه دیگری را می بست و وارد آن شهر می کرد، اما الان دیگر آبی برای اینکار وجود ندارد.

در رابطه با پایتخت شرایط چگونه است؟

تهران الان فقط ۵ سد دارد و منبع آب دیگری هم ندارد، و تنها راه حل برای حل مسئله آب پایتخت قرار دادن  راکتور اتمی در کنار دریای خزر و شیرین کردن آب است. پیش از این آب رود لار که برای مازندران بود، رود جاجرود، رود کرج هم فقط اسمش کرج است و آب سد شاهرود را هم به تهران منتقل می کردند ولی الان دیگر آبی در تهران وجود ندارد. وضعیت ما الان مثل شوهری است که دیگر پول ندارد و به همسر خود می گوید که باید فقط صرفه جوی کند و اگر این کار را انجام ندهد هم میزان آبی که به خانه می رسد را کم می شود هم قیمت آن را زیاد شود.

چه کارهایی برای حل بحران آب انجام دادیم؟ و کدام یک از اقدامات این بحران را شدیدتر می کند؟

در شهرها برای حل بحران آب هیچ کاری انجام ندادیم و شهرها دارند به روند قبلی ساخت و ساز خود ادامه می دهند. الان خانه من که قبلا یک طبقه بود ۱۰ طبقه شده است. شهرداری پول تراکم می گیرد از سویی وزارت نیرو هم که باید با شهرداری مخالفت می کند چون منابع آبش تمام شده است، شهرداری را به انجام این کار تشویق می کند به دلیل که به فکر پول است. در واقع از ساخت و ساز شهرداری و وزارت نیرو پول می گیرند؛ شهرداری پول تراکم می گیرد و وزارت نیرو از سه انشعاب پول می گیرد، یکی وصل کردن انشعاب آب که بسیار گراناست، دومی هم  وصل کردن فاضلاب و الان ۷۰% قبض آب شما برای فاضلاب است. پس ساخت و ساز بیشتر یعنی پول گرفتن بیشتر.

یک مسئله دیگر هم صرفه جویی است، آیا صرفه جویی کردن برای حل بحران آب کافی است؟

مسئولان فقط می گویند صرفه‌جویی کنید، ولی به مردم برای صرفه‌جویی در مصرف آب هیچ امکاناتی نمی‌دهند. مثلا من که می خواهم صرفه جویی کنم، یک لگن داخل دست شویی خانه خودم قرار دادم، که آبی اسراف نشود. هنگام حمام آب را در سطل می ریزم. ولی بهتر بود به جای این سیستم کنتور آب وجود داشت. دارند به ساخت و ساز ادامه می دهند و هیچ خبری هم از کنتور آب وجود ندارد. الان فقط در روستا ها این کار را انجام می شود، چون اعلام کرده اند که کشاورز ها ۹۰ درصد آب را مصرف می کنند، اما نه اصلا چنین چیزی درست نیست. مثلا در همین استان تهران، چگونه ۹۰ درصد آب در کشاورزی مصرف می شود؟ ۱۰ درصد آب استان تهران وارد روستاها هم نمی شود، استان البرز هم همینطور. این ها همه دروغ هستند و عامل آن هم ستاد احیا دریاچه ارومیه است که تقصیر را به گردن کشاورزی انداخته است. الان هم می گویند که دریاچه ارومیه باید برای همه ایران الگو باشد، من مدارکی هم دارم که گفتند دریاچه ارومیه را کشاورز ها بلعیدند و باید از آن ها این آب را پس بگیریم.

شما گفتید که ساخت چاه ها یکی از عوامل بحران آب در ایران است، چه اقداماتی برای حل این قسمت انجام شده است؟

الان در روستای من هم در چاه‌ها بسته می شود، اما این چاه برای ۲۰ خانوار است و زندگی آنها تحت تاثیر قرار می دهد. ۲۰ خانوار حال باید به کجا بروند؟ بدون این که فکر کنند این افراد چه کار می شوند، به شهر ها می روند و جمعیت شهر ها زیاد می شوند و… در چاه ها را پی در پی می بندند. مثلا الان بیایند در یک روزنامه را ببندند با این وجود همه افراد شاغل در آنجا کار دیگری هم جز روزنامه نگاری بلد نیستند. از سوی دیگر که در روستاها چاه ها بسته می شوند، در شهرها سعی می کنند که به هر شکلی برای مردم آب فراهم کنند و این باعث ضد که جمعیت پایتخت در ۳ ماه ۶۰۰ هزار نفر زیاد شود، سپس برخی از مردم هم به تبریز رفتند.

کار دیگری هم کردند استفاده از کنتور برای چاه ها و حتی چاه های مجاز و پروانه دار است، به صاحب چاه می گویند می خواهند وضع منبع آبیش را بهتر کنند، مثلا کشاورز را مجبور می کنند آبیاری قطره ای و بارانی انجام دهند. اما این روش همیشه جواب نمی دهد مثلا جهرم با آبیاری قطره ای نابود شد. آبیاری بارانی هم در جایی که باد بیاید درست صورت نمی گیرد، مثلا در گرمسار این کار را اصلا نمی توان انجام داد. پس با این دو روش هم نمی توان مسئله آب را حل کرد. یکی از روش های دیگر هم که انجام شده، این است که به کشاورز گفته شده از ابتدا تا انتهای سال آبی باید با مقدار مشخص شده ای آب زندگی کند، در این صورت کشاورز صرفه جویی می کند. اما در اینجا هم باز به روستا فشار آورده ایم و در شهر هیچ کاری انجام نداده ایم این در حالی است که روستا ها زنده هستند و اگر آب زیادی مصرف می کنند، مواد غذایی برای ما تهیه می کنند.

چرا در رابطه با بحث کم آبی فشار زیادی روی قسمت کشاورزی است؟

می گویند که  90 درصد آب را روستا ها و کشاورزان مصرف می کنند، اما ۹۰ درصد درست نیست برای مثال معاون وزیر کشاورزی گفته است که در بسیاری از جاها این میزان ۴۰ درصد است. از سوی دیگر برخی می گویند در کشور های خارجی با میزان آبی مشخص ۵ برابر ایران محصول تولید می شود، اما مقصر چه کسی است؟ مقصر وزارت کشاورزی است،شرایط صنایع بد شده بود و چندی بعد امکانات داده شد تا شرایط بهتر شود اما برای کشاورزی این کار را انجام نمی دهند. یک کشاورز که ۳ تن گندم تولید می کند می تواند ۱۳ تن گندم تولید کند، ولی وزارت کشاورزی باید این کار را انجام دهد. الان در استرالیا این یک قانون است که در این کشور که در شهر هایی که آب ندارد دسترسی به آب کشاورزی را نصف می کنند و به ازای آن وزارت کشاورزی این کشور به کشاورزان امکانات می دهد تا تولید کشاورز دو برابر شود. پس نباید بگویند که مقصر این موضوع کشاورزان است، مقصر دولت و وزارت کشاورزی است. الان شرایط ما مثل فردی است که ۳ بچه دارد؛ به دو فرزند خود که شهر و صنعت است هیچ چیز نمی گوید و بچه دیگر که روستا است را اذیت می کند.

آیا این اقدامات ما فایده ای هم داشته است؟

تا حالا مدیریت در مورد کشاورزی، چاه، آب و… غلط بوده و فقط به فکر به توسعه بودیم؛ می گفتند کارخانه ها را زیاد کنید، کشاورزی را گسترش بدهید و … مثلا صنایع  در شعاع ۵۰ کیلومتری اصفهان و  شعاع ۲۵ کیلومتری تبریز  قرار دارند. کشاورز و کارخانه دار هم مقصر نیستند چون ما فقط به آنها گفتیم توسعه بدهید و به آنها هیچ راه کاری پیشنهاد ندادیم. الان به جایی رسیده که تازه دارند درب چاه ها را می بندند، در  مصرف شهری به مردم می گویند در مصرف آب صرفه جویی کنید، در صنعت هم همینطور. اما نه، فقط گفتن فایده ای ندارد. رسانه ها هم فقط مسائل را می گویند و هیچکس نمی گوید چه اقداماتی باید انجام بدهیم.

واردات غذا چطور، آیا این کار می تواند مصرف آب را کاهش دهد؟

چند روز پیش شنیدم که وزیر کشاورزی گفته است که نباید گندم بکاریم ولی من مخالفم چون اگر کشاورزی آب زیادی مصرف می کند غذا تولید می کند. مهمترین مسئله وابستگی غذایی است، اشتباه است که می گویند اول هوا مهم است بعد آب و بعد غذا، چون از گارگر تا رئیس جمهور شب باید به خانه غذا ببرد، می توان به بیرون رفت و تنفس کرد یا برای مصرف آب از گالون استفاده کرد اما هیچ کاری برای غذا نمی توان انجام داد. حال وقتی آب را برای کشاورز کم می کنیم، او غذای خود را باید از کجا تامین کند ؟ کشاورز تولید کننده است و خود هم به یک مصرف کننده تبدیل می شود، کشاورز باید غذای خود و دامش را تامین کند.

ما الان بیش از ۹۰ درصد مواد غذایی را از خارج وارد می کنیم، اتفاقا دلیل هم میاورند که چون پول نداریم دیگر گندم نکاریم و واردات آن برای ما ارزان تر است. ولی این کار اشتباه است، این کار مثل این می ماند که فردی ثروتمند شده باشد و بخواهد ازدواج کند و به او بگویند این دختر خانه دار نیست و او در جواب بگوید من پول دارم و بعد از ۲۰ سال که غذا از بیرون خریده و حالا وضع مالی او بد شده است. به کشاورزها می گویند برنج نکارند و به او حتی نمی گویند به جای برنج چه چیزی بکارند، کشاورزی یک فعالیت اقتصادی است اگر به کشاورز می گویید برنج نکار باید به او بگویید چه چیزی بکارد تا برای کشاورز به اندازه برنج درآمد داشته باشد. یک اشتباه دیگری هم که در کشور در حال انجام است این است که به بهانه اینکه آب نداریم به ۵ کشور دیگر برای کشاورزی رفته ایم، این بزرگترین خیانت است. ۵ سال پیش وزیر قبلی کشاورزی به گرجستان رفت و در آنجا ۲ هزار هکتار زمین خرید و در آنجا شروع به تولید انگور کردند. همین آقای وزیر کشاورزی ۳ سال پیش گفت که ایرانی ها در حال کشاورزی در ۵۰۰ هزار هکتار از زمین های کشاورزی در خارج هستند پس ما ذرت، گندم و … را خود تولید کنیم و بیاوریم. من هم در جواب گفتم که آیا این آدم هایی که در مساحت ۵۰۰ هزار هکتاری در خارج از کشور کشاورزی کرده اند یک گندم به ایران آورده اند؟ این افرادی که به خارج از ایران می روند کسانی هستند که اگر به در ایران به آنها امکانات داده شود ایران را آباد می کنند.

پس باید چه کاری انجام بدهیم؟

باید سرمایه که ما داریم می بریم قزاقستان تا کشاورزی سنتی آنجا را صنعتی کنیم به کشاورز ایرانی بدهیم و به جای آن میزان آب داده شده به او را نصف کنیم. استرالیا هم همین کار را کرده است، این کشور میزان منابع آب در دسترس برای کشاورز ها را نصف می کند و به جای آن وزارت کشاورزی استرالیا بذر اصلاح شده، کود، امکانات و … به کشاورز می دهد. این کار باعث می شود تولید دو برابر و یا حتی ۴ برابر بشود. اما الان میزان تولیدات ما کم است، کشاورز من الا ۷٫۵ هکتار گندم کاشته است اما به ازای هر هکتار ۱ میلیون گندم تولید نکرده است.  مقصر هم وزارت کشاورزی است، الان منابع آب ما را نصف می کنند، چاه ها را می بندند اشکالی هم ندارد. من اصلا می گویم دسترسی ما به به منابع آب را بیشتر هم محدود کنند برای مثال در ده کردوان از ۳ چاه دو چاه را ببندید و یکی از آن ها را نگه دارید ولی با این یک چاه کاشت داشت را مکانیزه کنند، بذر اصلاح شده به کشاورز بدهند و … تا ۲ تن تولید گندم به بیش از ۸ تن برسد. پس  دسترسی کشاورزی به آب را نصف بکنند و به جای هزینه هایی که برای کشاورزی در خارج از کشور می کنند به کشاورز امکانات بدهند تا تولیدات محصولات بیشتر شود.

دسترسی شهر ها و صنایع به آب باید چگونه باشد؟

راه کلی این است که  آب را برای شهرها، صنایع و کشاورزی نصف کنیم، اما ما این کار را انجام نمی دهیم و فقط در کشاورزی آب را نصف می کنیم.

اینکه می گویید آب را نصف کنیم یعنی آب را نصف الان تحویل دهند؟

یعنی چاه ها را ببندیم یا مثلا اگر هر ثانیه ۱۰ لیتر بر ثانیه آب به جایی می رود آن را به ۵ لیتر بر ثانیه تبدیل کنیم. اما کنار این کار اقداماتی دیگر هم باید انجام شود.

چه اقداماتی؟

الان وزارت نیرو فقط دسترسی به آب را نصف می کند و هیچ اقدام دیگری هم انجام نمی دهد، اما درست مثل کشورهایی که این‌کار ها را انجام داده اند وزارت نیرو وقتی می خواهد دسترسی منطقه ای را به آب را محدود کند باید چند ماه قبل با وزارت کشاورزی تماس بگیرد تا امکانات لازم برای کشاورزی در این منطقه فراهم شود تا بلافاصله با قطع شدن آب در یک منطقه شیوه آبیاری قطره ای در آنجا در دسترس باشد. همچنین وزارت کشاورزی باید به کشاورز بذر اصلاح شده و کود بدهد تا تولیدی آن پایین نیاید.

نکاشتن محصولاتی که آب زیادی مصرف نمی کنند مثل چغندر چطور، آیا به نظر شما این کار در کمتر مصرف کردن آب موثر است؟

الان شرایط به جایی رسیده است که می گویند دیگر چغندر هم کاشته نشود، در حالی که مثلا یک زمانی بهترین محل برای کاشت چغندر خراسان بود، اما آنقدر چاه در اینجا زدند که دیگر آبی در این منطقه وجود ندارد تا چغندر کاشته شود. هم اکنون بهترین محل برای تولید این محصول اهواز و بعد از آن آذربایجان است و نمی توانیم بگوییم چغندر کاشته نشود چوناین محصول درآمد دارد. مثلا در ارومیه ۵ کارخانه چغندر قند وجود دارد و نمی توانیم به آنها بگوییم چغندرقند کاشته نشود تا آب آن را به دریاچه ارومیه بریزیم، دریاچه ای که دیگر امکان ندارد احیا شود. خوزستان هم در این رابطه شرایط خوبی دارد، از خیلی قبل در تمام ایران ما در بهار چغندر می کاریم اما در خوزستان در پاییز چغندر کاشته می شود. در این فصل آب فراوان است و باراندگی هم زیاد است. پس بر می گردیم به حرف  قبلی من که گفتم دسترسی به آب را نصف کنیم و به جای آن امکانات را افزایش دهیم، اگر این کار انجام نشود وضعیت منبع غذایی ما که مهمترین وابستگی ما است خراب می شود. همچنین اگر به کشاورز می گویند این گیاه را نکارد چون آب زیادی مصرف می کند به او گیاهانی را پیشنهاد کنند که آب کمتری مصرف کنند و برای کشاورز هم سود دارد، مثلا به کشاورز ها می گویند به جای برنج پنبه بکارند، اما آنها قبول نمی کنند چون هنگامی که پنبه را بچیند کسی از او این محصول را نمی خرد. ولی اگر دولت تعهد بدهد که پنبه را خریداری می کند، کشاورز هم شروع به کاشتن پنبه می کند. ما که نمی توانیم در کل کشور برنج یا زعفران بکاریم، باید گفته شود که به چه چیزی احتیاج داریم. اتفاقا پنبه محصول خوبی است زیرا هم کشت و هم صنعت می شود. اگر در کنار جایی که گفته می شود پنبه کاشته شود یک کارخانه هم ساخته شود می توانیم از آن استفاده های زیادی در بخش های مختلف انجام دهیم. اما ما که این کار ها را انجام نمی دهیم، الان وزارت نیرو فقط منابع آب را محدود می کند و هیچ اقدام دیگری هم انجام نمی دهد. پس به کشاورزان هم باید امکانات داده شود و هم محصولاتشان خریداری شود.

در شهر ها چطور چه اقداماتی در کنار نصف کردن عرضه آب باید صورت بگیرد؟

ما در شهرها سه منطقه مختلف مصرف داریم؛ شهرداری، ادارات و مناطق مسکونی که باید آب این مناطق را نصف کنیم و به جای آن به آن ها امکانات بدهیم. در قسمت فضای سبز شهرداری باید به شهرداری بگوییم که چمن کاشته نشود و گیاهانی را بکارد که آب کمتری مصرف می کند حتی در درختان هم این موضوع صدق می کند. چمن هم گرمتر شدن کره زمین کمک می کند هم سرطان زا است. همچنین شهرداری ها باید فاضلاب خود را تصفیه کنند تا از آب فاضلاب خود برای آبیاری فضای سبز استفاده کنند و مازاد آن آب را هم به کشاوزی بدهند. ۵۰ سال قبل این کار را کشور های خارجی انجام می دادند اما ما که این کار را انجام نمی دهیم. در مناطق مسکونی ما هیچ اقدامی برای کمتر شدن مصرف آب انجام نمی دهیم، اکنون بر خانه هایی که تازه می خواهند بسازند ۳ سازمان باید نظارت کنند؛ شهرداری، وزارت نیرو و سوم نظارت ساختمان ها. این سه سازمان باید اولا کاری کنند در خانه ها کنتور درست شود. سپس کاری کنند که در خانه ها شیر و دوش کم مصرف ایجاد شود، الان با باز کردن شیر آب زیادی مصرف می شود و نمی توان در مصرف آب صرفه جویی کرد. حتی در دستشویی کاری کنند که آبی که مصرف می کنیم را بتوانیم دوباره در خانه مصرف کنیم. مثلا ژاپنی ها دستشویی خود در جایی که ارتفاع بیشرپ قرار دارد می سازند تا هنگامی که صورت خود را شستند آب وارد سیفون توالت بشود. یک اقدام دیگر برای کمتر مصرف کردن آب در خانه ها هم جمع آوری آب باران است. الان در دنیا در پشت بام آب باران را جمع می کنند و این آب را وارد آب انبار خود می کنند که حداقل از آن می توان برای تامین آب فضای سبز خانه استفاده کرد.

آموزش دادن شهروندها برای کمتر مصرف کردن آب هم اقدام مهمی است، مثلا در خانه در حمام آب زیادی مصرف می شود در صورتی که در بسیاری از مواقع می توانیم شیر آب را ببندیم. در حیاط خانه ها هم باید اقدامی صورت بگیرد که شیب حیاط به سمت فضای سبز باشد تا آبی تلف نشود. من خودم در استرالیا منطقه ای را دیدم که میزان باراندگی در آن اندازه تبریز بود اما در آن هیچکسی به حیاط خانه خود آب نمی داد. در آنجا گیاهانی کاشته بودند که آب کمتری مصرف کنند و از آب باران برای آبیاری آنها استفاده می کردند. در خانه ها هم نمی توان بدون امکانات دادن به مردم از آنها بخواهیم در مصرف آب صرفه جویی کنند.

پس صنایع هم باید در کمتر مصرف شدن آب در مناطق مسکونی همکاری کند و مثلا شیر و دوش آب پر مصرف تولید نکند. باید صنایع را مجبور کنند تا همه ی شیر های پر مصرف را نابود کنند، تا کارخانه ها مجبور شوند شیر و دوش کم مصرف تولید کنند. ضمنا وزارت نیرو اعلام کرده که الان در شهر ها ۱۹ هزار کیلومتر لوله پوسیده داریم، وقتی این را درست نمی کنند چون هزینه زیادی دارد چگونه می توان به شهروندان بگوییم صرفه جویی کنیم ؟ در ادارات از خانه ها هم آب بیشتری مصرف می شود، حتی افراد در خانه ماشین خود را نمی شویند ولی در اداره خود این کار را انجام می دهند. در زمینه آب و برق هم باید اقدامی انجام دهند که هم تهدید باشد، هم تشویق؛ یعنی به کارمندان بگویند که اگر آنها مصرف آب و برق را کم کردند ۵۰ درصد پول آن برای خودشان باشد. اما بعد از یک مدتی هم می توان این پول به آنها داده نشود و به آنها گفته شود اگر مصرف خود را بیشتر کنند جریمه هم می شوند.

صنایع چه اقداماتی برای کمتر مصرف شدن آب باید انجام دهد؟

الان مهمترین صنعت در ایران که آب را مصرف می کند نیروگاه ها هستند، این یک خیانت است که در ایران نیروگاه های ما فسیلی باشد؛ چون آفتاب و باد زیادی داریم و می توانیم برق زیادی با انرژی های تجدید پذیر تولید کنیم. در واقع نیروگاه ها دو مشکل بزرگ دارند در هر کجا که نیروگاه ها باشند آب آنجا تمام می شود و همینطور منجر به آلودگی هوا هم می شود. همچنین در کشور های دیگر در کنار رود و دریا صنایع فولاد، پتروشیمی و … ساختند و این منجر به توسعه آنها شده است. اما ما اینکار را نکردیم و مثلا در یزد که میزان بارندگی در آن کاهش هم پیدا کرده کارخانه فولاد درست کردیم این باعث شده تا همه ی آب زیر زمینی در این منطقه تمام شود. یا در سیرجان شهر های عظیمی صنعتی درست کردند و میلیون ها دلار هزینه آن کردند و حال آب برای آن ها تمام شده است. در مس سرچشمه هم اینکار را انجام دادند. در این سه منطقه صنایع بزرگی درست کردند که به آب نیاز دارند و حال می خواهند آب را از بندر عباس به این مناطق ببرند.

آیا این کار فایده ای دارد؟

نه چون باید صنعت را به کنار آب ها برد نه اینکه آب را به کنار صنعت. در این رابطه سازمان محیط زیست هیچ حرفی نمی زند اما با انتقال آب به دریای خزر سازمان محیط زیست مخالف کرده است. با اینکه شوری آب خلیج فارس ۴ درصد است اما شوری آب مازندران ۱٫۱ درصد است، مسیر انتقال آب خلیج فارس ۷۴۰ کیلومتر است و مسیر انتقال آب مازندران ۱۶۰ کیلومتر است. حتی از آب دریای خزر می توان در استان مازندران برای کشاورزی استفاده کنند. البته فقط از آب دریای خزر می توان این استفاده را کرد و با هر آب شوری نمی توان این اقدام را انجام داد.

چرا؟

چون در دریای خزر موادی مثل کلسیم و منیزیم وجود دارد که به کشاورزی کمک می کند.

پس چرا با این انتقال آب مخافت می کنند؟

می گویند خلیج فارس وصل به اقیانوس است اما دریای خزر یک دریاچه است و آب برداشتن از آن اجازه می خواهد ولی داغستان روسیه از سال ۱۹۷۵ از این آب دارد استفاده می کند. از سویی دیگر می گویند اگر آب دریای خزر را مصرف کنیم شوری آب آنقدر غلیظ می شود که حیوانات می میرند. اما این درست نیست اصلا آبی وجود ندارد که حیوان ها بمیرند و اصلا شوری تاثیری ندارد. همچنین اگر آب را می آورند نباید آب را در لوله به مردم دهند، مثل زمان قبل که آب شیرین کن ها را در گالون به مردم می دادند این آب هم باید در گالون به مردم داده شود.

پس می گویید آب شیرین نباید وارد لوله شهری شود؟

به عقیده من فقط از این آب ها به عنوان آب شرب استفاده کنند، اگر آب وارد لوله شهری شود دوباره آب زیادی مصرف می شود. در آینده در قسمت های مرکزی ایران آب ها تمام می شود و اصلا فکر روستا ها نیستند. من طرح دارم که هر منطقه می تواند خودش آب خود را تولید کند.

چه طرحی؟

مثلا در همدان که میزان بارندگی ۳۰۰ میلیمتر است یک خانه ای که پشت بام کوچکی دارد می تواند با استفاده از آب آن باران آب خود را تامین کند، تمیز ترین آب هم آب باران است یا در جایی که آب شور است هم می توان از آب شیرین کن شیشه ای استفاده کرد. روستاها در هر کجا باشند من طرحی برای حل مسئله آب آنها به طور مستقل دارم.

منبع: خبرآنلاین

دیدگاهتان را بنویسید

logo-samandehi